geographer

/dʒiˈɑːɡrəfər//dʒɪˈɒɡrəfə/

معنی: جغرافی دان
معانی دیگر: گیتاشناس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who studies, researches, or maps the earth's surface as a profession.

جمله های نمونه

1. Geographers study the configuration of the mountains.
[ترجمه گوگل]جغرافی دانان پیکربندی کوه ها را مطالعه می کنند
[ترجمه ترگمان]Geographers پیکربندی کوه ها را مورد مطالعه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rural social geographers take this view very seriously, as it stems directly from the political economy background outlined in chapter
[ترجمه گوگل]جغرافی‌دانان اجتماعی روستایی این دیدگاه را بسیار جدی می‌گیرند، زیرا مستقیماً از پس‌زمینه اقتصاد سیاسی بیان شده در فصل نشات می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]geographers اجتماعی روستایی این دیدگاه را بسیار جدی می گیرند، چرا که مستقیما از پس زمینه اقتصاد سیاسی که در این فصل به آن اشاره شده است، سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His grandfather is a geographer.
[ترجمه گوگل]پدربزرگش جغرافی دان است
[ترجمه ترگمان]پدربزرگش جغرافی دانان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Data integration is especially a problem for geographers because information synthesis is at the very heart of the discipline.
[ترجمه گوگل]یکپارچه‌سازی داده‌ها به‌ویژه برای جغرافیدانان یک مشکل است، زیرا ترکیب اطلاعات در قلب این رشته قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یکپارچه سازی داده ها به خصوص برای geographers مشکل است زیرا سنتز اطلاعات در قلب نظم قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such a model is of interest to geographers since it deals with man-environment relationships.
[ترجمه گوگل]چنین مدلی مورد توجه جغرافیدانان است زیرا به روابط انسان و محیط می پردازد
[ترجمه ترگمان]چنین مدلی برای جغرافیدانان از زمانی که با روابط با محیط مرد سروکار دارد، مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Learned geographers of the day insisted that adventurers could reach the Orient by sailing westward.
[ترجمه گوگل]جغرافی دانان آگاه آن روز اصرار داشتند که ماجراجویان می توانند با قایقرانی به سمت غرب به شرق برسند
[ترجمه ترگمان]geographers دانشمند آن روز اصرار داشتند که ماجراجویی با بادبان به سوی مغرب به شرق برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For this first contact, travellers, journalists and geographers are the best guides.
[ترجمه گوگل]برای اولین تماس، مسافران، روزنامه نگاران و جغرافیدانان بهترین راهنما هستند
[ترجمه ترگمان]برای اولین تماس، مسافران، روزنامه نگاران و جغرافیدانان بهترین راهنما می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Geographers are well represented in industry, commerce, government and the professions, and are widely sought-after as graduate trainees.
[ترجمه گوگل]جغرافیدانان به خوبی در صنعت، تجارت، دولت و حرفه ها نمایندگی دارند و به عنوان کارآموزان فارغ التحصیل به طور گسترده ای مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]Geographers به خوبی در صنعت، تجارت، دولت و مشاغل نمایش داده می شوند و به طور گسترده به دنبال کارآموزان فارغ التحصیل می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This might seem a particularly appropriate task for geographers although similar work has been the province of biologists, archaeologists and geologists.
[ترجمه گوگل]این ممکن است به خصوص برای جغرافیدانان یک کار مناسب به نظر برسد، اگرچه کار مشابهی در استان زیست شناسان، باستان شناسان و زمین شناسان بوده است
[ترجمه ترگمان]این ممکن است یک وظیفه ویژه برای جغرافیدانان باشد، اگرچه کار مشابه، استان زیست شناسان، باستان شناسان و زمین شناسان بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Prospective physical geographers should take basic courses in calculus, physics, chemistry, engineering, modern biology, and computer programming.
[ترجمه گوگل]جغرافیدانان فیزیکی آینده باید دروس پایه را در حساب دیفرانسیل و انتگرال، فیزیک، شیمی، مهندسی، زیست شناسی مدرن و برنامه نویسی کامپیوتر بگذرانند
[ترجمه ترگمان]جغرافیدانان فیزیکی آینده باید دوره های پایه در حساب دیفرانسیل، فیزیک، شیمی، مهندسی، زیست شناسی مدرن و برنامه نویسی کامپیوتر انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One subject studied relatively little by physical geographers has been the occurrence of soil erosion.
[ترجمه گوگل]یکی از موضوعاتی که جغرافیدانان فیزیکی نسبتاً کمی مطالعه کرده اند، وقوع فرسایش خاک بوده است
[ترجمه ترگمان]یک موضوع مورد مطالعه نسبتا کمی توسط جغرافیدانان فیزیکی، وقوع فرسایش خاک بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The contribution now made by physical geographers to international cooperation and research is exemplified in the work of D. E.
[ترجمه گوگل]کمکی که امروزه توسط جغرافیدانان فیزیکی به همکاری و تحقیقات بین المللی انجام می شود در کار D E
[ترجمه ترگمان]اکنون کمک by فیزیکی به هم کاری و پژوهش بین المللی در کار D نشان داده شده است ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Earlier developments by geographers which proceeded somewhat independently were located in arid, semi-arid and subtropical areas.
[ترجمه گوگل]تحولات قبلی جغرافی دانان که تا حدودی مستقل پیش می رفت در مناطق خشک، نیمه خشک و نیمه گرمسیری قرار داشت
[ترجمه ترگمان]تحولات اخیر در geographers که تا حدودی مستقل ادامه یافت در مناطق خشک، نیمه خشک و نیمه استوایی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Li Siguang is a famous geographer.
[ترجمه گوگل]لی سیگوانگ یک جغرافی دان مشهور است
[ترجمه ترگمان]لی Siguang یک جغرافی دان مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جغرافی دان (اسم)
geographer

انگلیسی به انگلیسی

• one who specializes in geography, one who studies the physical features of the earth's surface
a geographer is a person who studies geography or is an expert in it.

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 همتای پارسی: زامنگارگر 🇮🇷
( بازگرد شود به زامنگاری )

بپرس