1. People were genuflecting in front of the altar.
[ترجمه گوگل]مردم در جلوی محراب نجومی می کردند
[ترجمه ترگمان]مردم در مقابل محراب genuflecting می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He genuflected in front of the altar.
3. They refrained from genuflecting to the laws of political economy.
[ترجمه گوگل]آنها از تسلیم شدن به قوانین اقتصاد سیاسی خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از genuflecting به قوانین اقتصاد سیاسی خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was a man of principle, refusing to genuflect to the party leadership.
[ترجمه گوگل]او مردی اصولی بود و از تسلیم شدن به رهبری حزب خودداری می کرد
[ترجمه ترگمان]او مردی اصیل بود و از دخالت در رهبری حزب امتناع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He raised the Host, then genuflected before it.
[ترجمه گوگل]او میزبان را برانگیخت، سپس در برابر او نجومی کرد
[ترجمه ترگمان]نان مقدس را بالا برد، سپس آن را پیش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. At the same time, the report may genuflect toward ensuring fairness.
[ترجمه گوگل]در عین حال، این گزارش ممکن است به سمت تضمین عدالت منحرف شود
[ترجمه ترگمان]در عین حال، گزارش می تواند به سمت تضمین عدالت حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But it was more like genuflecting in her presence.
[ترجمه گوگل]اما این بیشتر شبیه به نثار کردن در حضور او بود
[ترجمه ترگمان]اما در حضور او بیشتر شبیه genuflecting بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He genuflected, slipped into a pew in the middle of the nave and knelt to pray.
[ترجمه گوگل]او به زانو در آمد، در نیمکتی در وسط شبستان لغزید و برای دعا زانو زد
[ترجمه ترگمان]زانو زد، در وسط صحن کلیسا نشست و زانو زد تا دعا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Finally, he stood at one end and genuflected, glancing along the line of posts to see that it was straight.
[ترجمه گوگل]در نهایت، او در یک انتهای آن ایستاد و ژرف نگریست، نگاهی به خط تیرها انداخت تا ببیند که صاف است
[ترجمه ترگمان]سرانجام، در یک دست و زانو ایستاد، و از صف پست چشم دوخت تا ببیند که راست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If anything, they are the ones genuflecting.
[ترجمه گوگل]اگر چیزی باشد، آنها هستند که زادآور هستند
[ترجمه ترگمان] اگه چیزی باشه، اونا کسایی هستن که \"genuflecting\" هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They bob and weave and genuflect before the altar of their own public image.
[ترجمه گوگل]آنها در برابر مذبح تصویر عمومی خود باب می کنند و می بافند و نجومی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قبل از محراب تصویر عمومی خود به هم می بافند و می بافند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I genuflected before the winking sanctuary lamp and concealed myself in one of the side chapels.
[ترجمه گوگل]جلوی چراغ پناهگاه که چشمک میزد، خود را در یکی از نمازخانههای کناری پنهان کردم
[ترجمه ترگمان]قبل از چشمک زدن به چراغ محراب، زانو می زنم و خودم را در یکی از کلیساهای کناری پنهان می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Genuflect begs: What specific does remedial enteritis have to perhaps surprise square?
[ترجمه گوگل]گنوفلکت التماس می کند: آنتریت ترمیمی چه ویژگی خاصی دارد که شاید مربع را شگفت زده کند؟
[ترجمه ترگمان]genuflect گدایی می کند: چه چیزی برای enteritis باید به صورت مربعی نا تعجب باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Did my little sister bone tuberculosis and tuberculosis? Genuflect seeks noble help!
[ترجمه گوگل]آیا خواهر کوچک من به بیماری سل و سل مبتلا شد؟ Genuflect به دنبال کمک نجیب است!
[ترجمه ترگمان]آیا خواهر کوچک من سل و سل داشت؟ genuflect به دنبال کمک والا است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید