gentleness


معنی: ملایمت
معانی دیگر: مهربانی، ارامی، لطافت

جمله های نمونه

1. He contrasted her brashness unfavourably with his mother's gentleness.
[ترجمه گوگل]گستاخی او را به طرز نامطلوبی با مهربانی مادرش مقایسه کرد
[ترجمه ترگمان]او با ملایمت مادرش را به طور غیر منطقی در میان گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The statue has a gentleness, an ambience, a wistful elegance.
[ترجمه گوگل]مجسمه دارای لطافت، محیط، ظرافت غم انگیز است
[ترجمه ترگمان]مجسمه نرمی، an، شکوه و شکوه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He began to comfort me with such unaccustomed gentleness.
[ترجمه گوگل]او با چنین ملایمت غیرعادی شروع به دلداری من کرد
[ترجمه ترگمان]شروع کرد به دلداری دادن من با این مهربانی unaccustomed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He saw a gentleness in Susan.
[ترجمه گوگل]در سوزان لطافتی دید
[ترجمه ترگمان]او مهربانی در سوزان را دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We were brainwashed into seeing qualities like gentleness and sensitivity as negative and weak.
[ترجمه گوگل]ما شست‌وشوی مغزی شدیم تا ویژگی‌هایی مانند ملایمت و حساسیت را منفی و ضعیف ببینیم
[ترجمه ترگمان]ما شستشوی مغزی داده شدیم تا ویژگی هایی چون ملایمت و حساسیت را به عنوان منفی و ضعیف ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The warmth and gentleness coaxed her surrender, subduing her inner turmoil and replacing it with something that was infinitely more disturbing.
[ترجمه گوگل]گرما و ملایمت او را وادار به تسلیم کرد، آشفتگی درونی او را فرو نشاند و آن را با چیزی که بی نهایت آزاردهنده تر بود جایگزین کرد
[ترجمه ترگمان]گرما و ملایمت او را تحت تاثیر قرار داد، و آشفتگی درونی او را مهار کرد و با چیزی که بسیار بیش از آن آزار دهنده بود، جایگزین آن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lion symbolizes strength, the lamb symbolizes gentleness.
[ترجمه گوگل]شیر نماد قدرت، بره نماد مهربانی است
[ترجمه ترگمان]شیر سمبل قدرت است، و بره نماد نجابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had a kind of gentleness and equanimity.
[ترجمه گوگل]او نوعی ملایمت و متانت داشت
[ترجمه ترگمان]او مهربان و متین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He began caressing her with a surprising gentleness.
[ترجمه گوگل]با لطافتی شگفت انگیز شروع به نوازش کرد
[ترجمه ترگمان]با مهربانی عجیبی او را نوازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Carefully, as if the gentleness of his touch could somehow silence the engine, he turned on the ignition.
[ترجمه گوگل]با احتیاط، انگار که لطافت لمسش می تواند موتور را به نوعی ساکت کند، جرقه را روشن کرد
[ترجمه ترگمان]با دقت، گویی نرمی دست او می توانست به نحوی خاموش موتور را خاموش کند، آن را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. More than cleverness, we need kindness and gentleness. Charlie Chaplin
[ترجمه گوگل]ما بیشتر از زیرکی به مهربانی و ملایمت نیاز داریم چارلی چاپلین
[ترجمه ترگمان]بیشتر از هوش، ما به مهربانی و مهربانی احتیاج داریم صاحب اختیار چارلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is totally opposed to the qualities of gentleness, patience and self-restraint.
[ترجمه گوگل]کاملاً با صفات ملایمت، صبر و خویشتن داری مخالف است
[ترجمه ترگمان]این کاملا مغایر با کیفیت نرمی، صبر و خویشتن داری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Learn all about the gentleness card of the Angel Tarot Deck in this free tarot card reading and deck history video clip.
[ترجمه گوگل]در این کلیپ ویدیویی رایگان خواندن کارت تاروت و تاریخچه عرشه همه چیز را در مورد کارت ملایمت عرشه تاروت فرشته بیاموزید
[ترجمه ترگمان]همه چیز را در مورد کارت نرمی of Angel دک در این card خالی از فال نیک و کلیپ های ویدئویی deck یاد بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The gentleness and fatherliness of the strange old man eased her fears.
[ترجمه گوگل]ملایمت و مهربانی پیرمرد عجیب ترس او را کم کرد
[ترجمه ترگمان]مهربانی و مهربانی پیرمرد عجیب، ترس او را آرام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gentleness comfort again while bringing up pants oneself:Luckily today the person be little and throw a person also however know of only a female, and is incognizant drop!
[ترجمه گوگل]ملایمت آرامش دوباره در حالی که خود را بالا آوردن شلوار: خوشبختانه امروز فرد کوچک است و یک نفر را نیز با این حال فقط از یک ماده می شناسد و ناشناخته است!
[ترجمه ترگمان]در حالی که خود را جمع و جور می کند، دوباره آرام می شود: خوشبختانه امروز فرد کوچک خواهد بود و یک فرد را پرت می کند، با این حال فقط از یک زن خبر دارد و یک قطره اشک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ملایمت (اسم)
calmness, amenity, gentleness, leniency, mildness, moderation, softness, warmth, lenity, quietness

انگلیسی به انگلیسی

• tenderness; softness; kindness; moderateness; nobility

پیشنهاد کاربران

خوش خلقی، نرم خویی.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : gentleness
✅️ صفت ( adjective ) : gentle
✅️ قید ( adverb ) : gently
مهربانی
رأفت
لطافت
نجابت
نرمی/ ملاطفت/ نجابت

بپرس