genotype

/ˈdʒenəˌtaɪp//ˈdʒenətaɪp/

معنی: نوع معرف و نماینده یک جنس
معانی دیگر: ژنوتیپ (سرشت ارثی یک موجود)، زادمون، هم سرشتی، نوع موروثی، نوع معرف و نماینده یک جنس ازموجودات دارای صفات مشابه ارثی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: genotypic (adj.), genotypical (adj.)
(1) تعریف: the genetic makeup of a living creature. (Cf. phenotype.)

(2) تعریف: a collection of living creatures with the same genetic makeup.

جمله های نمونه

1. Whether only the codon 129 genotype contributes to the molecular basis of this anticipation phenomenon is still unknown.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا تنها ژنوتیپ کدون 129 به اساس مولکولی این پدیده پیش بینی کمک می کند، هنوز ناشناخته است
[ترجمه ترگمان]چه تنها کدون ۱۲۹ به اساس مولکولی این پدیده پیش بینی کمک کند هنوز ناشناخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Association between genotype and phenotype has been observed and is supported by expression studies.
[ترجمه گوگل]ارتباط بین ژنوتیپ و فنوتیپ مشاهده شده است و توسط مطالعات بیان پشتیبانی می شود
[ترجمه ترگمان]انجمن بین ژنوتیپ و فنوتیپ دیده شده است و توسط مطالعات بیان حمایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The genotype is the set of genes it inherited, the phenotype is what it looks like.
[ترجمه گوگل]ژنوتیپ مجموعه ای از ژن هایی است که به ارث برده است، فنوتیپ همان چیزی است که به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]ژنوتیپ مجموعه ای از ژن ها است که به ارث برده می شود و فنوتیپ همان چیزی است که به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Possibly, they are of a different genotype.
[ترجمه گوگل]احتمالاً آنها از یک ژنوتیپ متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]ممکن است آن ها از یک genotype متفاوت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Plants of the same genotype can then be tested in different environments.
[ترجمه گوگل]سپس گیاهان با ژنوتیپ یکسان را می توان در محیط های مختلف آزمایش کرد
[ترجمه ترگمان]سپس گیاهان یک ژنوتیپ را می توان در محیط های مختلف آزمایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The thrifty genotype hypothesis and its implications for the study of complex disorders in man.
[ترجمه گوگل]فرضیه ژنوتیپ صرفه جو و پیامدهای آن برای مطالعه اختلالات پیچیده در انسان
[ترجمه ترگمان]فرضیه ژنوتیپ مقرون به صرفه و مفاهیم آن برای مطالعه اختلالات پیچیده در انسان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The frequency of the ACE/DD genotype in the general population was 0. 2
[ترجمه گوگل]فراوانی ژنوتیپ ACE/DD در جمعیت عمومی 0 2 بود
[ترجمه ترگمان]فراوانی ژنوتیپ آزاد \/ DD ها در جمعیت عمومی ۰ بود ۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. OBJECTIVE To study the relationship between the genotype and antigen phenotype of flagellin C in Salmonella.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه رابطه بین ژنوتیپ و فنوتیپ آنتی ژن فلاژلین C در سالمونلا
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای بررسی رابطه بین ژنوتیپ و فنوتیپ آنتی ژن در flagellin C در Salmonella
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To investigate the genotype in Chinese patients with nonclassical 21 hydroxylase deficiency (NC 21OHD).
[ترجمه گوگل]هدف بررسی ژنوتیپ در بیماران چینی با کمبود غیرکلاسیک 21 هیدروکسیلاز (NC 21OHD)
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد ژنوتیپ در بیماران چینی با کاستی ۲۱ hydroxylase (۲۱ OHD NC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Genotype affected on callus induction rate, regeneration rate and green plantlet yield significantly.
[ترجمه گوگل]ژنوتیپ بر سرعت القای کالوس، سرعت زادآوری و عملکرد گیاهچه سبز تأثیر معنی‌داری داشت
[ترجمه ترگمان]genotype تحت تاثیر نرخ القا callus، نرخ تجدید حیات و بازدهی plantlet سبز به میزان قابل توجهی تحت تاثیر قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was indicated that the influence of genotype on hypodermic adipose cell development was very greater, but the influence of the dietary nutrient level was very weak.
[ترجمه گوگل]نشان داده شد که تأثیر ژنوتیپ بر رشد سلول‌های چربی زیرپوستی بسیار بیشتر بود، اما تأثیر سطح مواد مغذی رژیم غذایی بسیار ضعیف بود
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که نفوذ ژنوتیپ روی رشد سلول چربی hypodermic خیلی بیشتر بود، اما تاثیر سطح مواد غذایی در رژیم غذایی بسیار ضعیف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The genotype - environment interaction for cane yield is greater than that for brix in the cane.
[ترجمه گوگل]برهمکنش ژنوتیپ - محیط برای عملکرد نیش بیشتر از بریکس در نیشکر است
[ترجمه ترگمان]تعامل بین ژنوتیپ و محیط برای تولید نیشکر بیشتر از that در عصا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective:To analyze the relationship between the genotype and phenotype of autosomal dominant polycystic kidney disease(ADPKD) in Han nationality in East China.
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل رابطه بین ژنوتیپ و فنوتیپ بیماری کلیه پلی کیستیک اتوزومال غالب (ADPKD) در ملیت هان در شرق چین
[ترجمه ترگمان]هدف: تجزیه و تحلیل رابطه بین ژنوتیپ و فنوتیپ بیماری های اتوزومال غالب اتوزومال غالب (ADPKD)در nationality (هان)در شرق چین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. What is main genotype of drug users with hepatitis C?
[ترجمه گوگل]ژنوتیپ اصلی مصرف کنندگان مواد مخدر مبتلا به هپاتیت C چیست؟
[ترجمه ترگمان]ژنوتیپ اصلی مصرف کنندگان مواد مخدر با هپاتیت سی چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This may be the result from the genotype of wild rye itself.
[ترجمه گوگل]این ممکن است نتیجه ژنوتیپ خود چاودار وحشی باشد
[ترجمه ترگمان]این ممکن است ناشی از ژنوتیپ خودش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوع معرف و نماینده یک جنس (اسم)
genotype

تخصصی

[بهداشت] ژنوتیپ - نمادژنی
[روانپزشکی] ژنوتیپ، سنخ ارثی. (1) سرشت ژنتیک هر ارگانیسم، ژنوتیپ شامل عوامل ارثی است که ممکن است بدون تظاهر در فنوتیپ فرد به نسل های بعدی منتقل شود. این کاربرد، خصوصأ در مطالعه روانشناسی رشد، بطور تیپیک بر این مفهوم که ژنوتیپ مجموعه عوامل ارثی است که بر رشد شخص تأثیر می گذارد، تاکید می نماید. (2) در نظریه شخصیتی لوین، مجموعه علل مسئول یک پدیده رفتاری. این کاربرد به دلیل عدم محدودیت آن امروز کمتر مورد استفاده است.

انگلیسی به انگلیسی

• genetic structure of an organism or group of organisms; total number of genes transmitted from a parent to its offspring

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: The genetic makeup of an organism, especially in relation to a particular trait 🧬
🔍 مترادف: Genetic composition
✅ مثال: Scientists study the genotype of plants to understand their resistance to diseases.
genotype ( باستان شناسی )
واژه مصوب: درون چهر
تعریف: ترکیب مادی در ساختار یک یا گروهی از دست ساخته های باستانی که ازنظر وضعیت ظاهری و باطنی آن را از برون چهرش متمایز می سازد
تیپ ارثی
گونه
ژن نمود ، نمودِ ژنی

بپرس