اسم ( noun )
حالات: generosities
حالات: generosities
• (1) تعریف: willing readiness to give.
• متضاد: avarice, cupidity, greed
• مشابه: bounty, largess
• متضاد: avarice, cupidity, greed
• مشابه: bounty, largess
- Thanks to the generosity of the community, the money for the project was quickly raised.
[ترجمه bijan] ضمن تشکر از سخاوتمندی مردم، پول ساخت پرژوه به سرعت جمع آوری شد ( ترجمه معنوی )|
[ترجمه گوگل] به لطف سخاوت جامعه، پول این پروژه به سرعت جمعآوری شد[ترجمه ترگمان] با تشکر از سخاوت جامعه، پول پروژه به سرعت افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an act of ready giving.
- The philanthropist's generosity on this occasion brought about the completion of the library.
[ترجمه گوگل] سخاوت خیر نیکوکار در این مناسبت باعث تکمیل کتابخانه شد
[ترجمه ترگمان] سخاوت philanthropist در این مورد تکمیل کتابخانه را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سخاوت philanthropist در این مورد تکمیل کتابخانه را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: largeness of character.
- The candidate's generosity was apparent in his gracious concession speech.
[ترجمه گوگل] سخاوت و سخاوت این نامزد در سخنرانی بخشش بخشنده او آشکار بود
[ترجمه ترگمان] سخاوت کاندیدا در سخنرانی امتیازی بزرگ او آشکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سخاوت کاندیدا در سخنرانی امتیازی بزرگ او آشکار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید