generic

/dʒəˈnerɪk//dʒɪˈnerɪk/

معنی: عمومی، جنسی، کلی، نوعی، وابسته به تیره
معانی دیگر: وابسته به یک نوع یا طبقه ی بخصوص، تیره ای، گروهی، (در مورد اجناسی که در سوپرمارکت ها می فروشند) بدون علامت تجارتی، بدون مارک، (زیست شناسی) وابسته به جنس (گیاه یا حیوان)، اسم عام، عام

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or applying to all elements of a particular class.
متضاد: special, specific
مشابه: general, universal

- Feathers are a generic feature of birds.
[ترجمه احسان] پر، یک مشخصه عام در پرندگان است.
|
[ترجمه مرتضی] پرها یک ویژگی مورد انتظار برای پرندگان است
|
[ترجمه گوگل] پرها یک ویژگی عمومی پرندگان است
[ترجمه ترگمان] Feathers یک ویژگی عمومی پرندگان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or concerning a biological genus.

(3) تعریف: produced or sold without a brand name.

- Packaging for generic products is very plain.
[ترجمه گوگل] بسته بندی محصولات ژنریک بسیار ساده است
[ترجمه ترگمان] بسته بندی برای محصولات عمومی خیلی ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: of drugs, prescribed or described by chemical name and not by brand.

- Generic drugs are less expensive than brand-name drugs.
[ترجمه گوگل] داروهای ژنریک ارزان تر از داروهای مارک دار هستند
[ترجمه ترگمان] داروهای عام ارزان تر از داروهای نام برند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. generic noun
(زبان شناسی) اسم جنس

2. Parmesan is a generic term used to describe a family of hard Italian cheeses.
[ترجمه گوگل]پارمزان یک اصطلاح عمومی است که برای توصیف خانواده ای از پنیرهای سخت ایتالیایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Parmesan اصطلاحی عام است که برای توصیف خانواده ای از پنیرهای سخت ایتالیایی به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The new range of engines all had a generic problem with their fan blades.
[ترجمه گوگل]طیف جدید موتورها همگی با پره های فن خود مشکل داشتند
[ترجمه ترگمان]دامنه جدید موتورها همه دارای یک مشکل عمومی با پره های پنکه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fine Arts is a generic term for subjects such as painting, music and sculpture.
[ترجمه گوگل]هنرهای زیبا یک اصطلاح عمومی برای موضوعاتی مانند نقاشی، موسیقی و مجسمه سازی است
[ترجمه ترگمان]هنرهای زیبا یک واژه عمومی برای موضوعاتی مانند نقاشی، موسیقی و مجسمه سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Latin term " Vulpes " is the generic name for the various type of fox.
[ترجمه گوگل]اصطلاح لاتین "Vulpes" نام عمومی انواع مختلف روباه است
[ترجمه ترگمان]واژه لاتین \"Vulpes\" نام عمومی برای نوع مختلف روباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The generic term for wine, spirits and beer is alcoholic beverages.
[ترجمه گوگل]اصطلاح عمومی برای شراب، الکل و آبجو، مشروبات الکلی است
[ترجمه ترگمان]اصطلاح عمومی شراب، ارواح و آبجو، نوشیدنی های الکلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They encourage doctors to prescribe cheaper generic drugs instead of more expensive brand names.
[ترجمه گوگل]آنها پزشکان را تشویق می کنند که به جای نام های تجاری گران تر، داروهای ژنریک ارزان تر تجویز کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها پزشکان را تشویق می کنند که به جای نام های تجاری گران قیمت، داروهای عمومی ارزان تر را تجویز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The document should list products by generic name with a breakdown of chemical components to avoid confusion.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از سردرگمی، این سند باید محصولات را با نام عمومی با تفکیک اجزای شیمیایی فهرست کند
[ترجمه ترگمان]این سند باید محصولات با نام عمومی را با تفکیک اجزای مواد شیمیایی فهرست کند تا از سردرگمی اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Text chat is a generic term for communicating in real time over the Net using your keyboard to type messages.
[ترجمه گوگل]چت متنی یک اصطلاح عمومی برای برقراری ارتباط در زمان واقعی از طریق شبکه با استفاده از صفحه کلید برای تایپ پیام است
[ترجمه ترگمان]گپ متن یک اصطلاح عمومی برای برقراری ارتباط در زمان واقعی بر روی شبکه با استفاده از صفحه کلید برای تایپ کردن پیغام ها می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Testing for generic strategies Financial analysts have a role to play in testing the validity of generic strategies, too.
[ترجمه گوگل]آزمایش برای استراتژی‌های عمومی تحلیلگران مالی نیز نقشی در آزمایش اعتبار استراتژی‌های عمومی دارند
[ترجمه ترگمان]تست برای استراتژی های عمومی و تحلیلگران مالی نقشی در تست اعتبار استراتژی های عمومی ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. According to others it was more properly a generic term used loosely to cover a wide assortment of observable cutaneous conditions.
[ترجمه گوگل]به عقیده دیگران، این یک اصطلاح عمومی بود که به طور آزاد برای پوشش طیف گسترده ای از شرایط پوستی قابل مشاهده استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]به گفته برخی دیگر این کار به درستی یک واژه عمومی است که به طور آزاد برای پوشش دادن یک مجموعه گسترده از شرایط جلدی قابل مشاهده استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Describes the design characteristics of the nine generic house types used to estimate the capacity and density of large sites.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های طراحی 9 نوع خانه عمومی را که برای تخمین ظرفیت و تراکم سایت‌های بزرگ استفاده می‌شوند، توصیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]Describes ویژگی های طراحی ۹ نوع خانه عمومی برای تخمین ظرفیت و تراکم سایت های بزرگ استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The inference engine is generic, and it handles the logistics of a consultation.
[ترجمه گوگل]موتور استنتاج عمومی است و تدارکات یک مشاوره را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]موتور استنتاج عمومی است، و تدارکات یک مشاوره را مدیریت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The merged generic businesses now trade as Evans-Kerfoot, with main manufacturing facilities at Bardsey Vale in Stockport.
[ترجمه گوگل]کسب‌وکارهای عمومی ادغام شده اکنون با عنوان Evans-Kerfoot با تاسیسات اصلی تولید در Bardsey Vale در استاکپورت تجارت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت های کلی ادغام شده در حال حاضر با عنوان Evans - Kerfoot، با تجهیزات تولید اصلی در Bardsey ویل در Stockport تجارت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمومی (صفت)
common, general, universal, rife, exoteric, popular, public, generic, prevailing, encyclical, overt

جنسی (صفت)
sexual, generic, gamic, sex, of kind

کلی (صفت)
material, total, general, universal, generic, generalized

نوعی (صفت)
generic, typical

وابسته به تیره (صفت)
generic

تخصصی

[کامپیوتر] نوع بعدی یک کالا یا دستگاه - ژنریک، عمومی - مربوط به نوع بعدی یک کالا یا دستگه ( معمولاً توسعه یافته ) .
[برق و الکترونیک] عام، کلی
[ریاضیات] کلی، عمومی، جنسی، نوعی
[آب و خاک] عام، کلی

انگلیسی به انگلیسی

• general, of or pertaining to a class or kind; of a genus (biology); of goods or medication sold without a brand name
substance or product sold under generic name (e.g. generic drug); wine that is a mixture of several varieties of grapes and is not named after any specific grape; (american slang) negro, black person
generic means applying to a whole group of similar things; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Not specific; relating to a whole group or class 🏷️
🔍 مترادف: Universal
✅ مثال: The medication was sold under a generic name and was much cheaper than the brand - name version.
این کلمه در احوالپرسی به معنای به معنای "عمومی" یا "کلی" است. این کلمه به نوعی از خوش آمدگویی اشاره می کند که خاص یا منحصر به فرد نیست و معمولاً می تواند برای هر کسی استفاده شود.
Generic greeting
...
[مشاهده متن کامل]

به طور کلی، "generic" به خوش آمدگویی های ساده و غیر ویژه ای اشاره دارد که می تواند برای هر شخص یا موقعیتی مناسب باشد.

در مورد دارو، منظور نام عمومی دارو هست که با نام تجاری فرق داره
generic ( adj ) = ( of a product, especially a drug ) not using the name of the company that made it, e. g. The doctor offered me a choice of a branded or a generic drug.
generic
کالاهایی که برند تجاری ثبت شده و درست و حسابی ندارند
کالاهای متفرقه
در برخی متون، "جنسی" معادل بهتری است.
No name
adjective
[more generic; most generic]
1 : of or relating to a whole group or class
◀️“Flu” is sometimes used as a generic term/name for any illness caused by a virus.
2 : not sold or made under a particular brand name
...
[مشاهده متن کامل]

◀️generic drugs
3 biology : of or relating to a genus
noun
[count] : a product ( such as a drug ) that is not sold or made under a particular brand name : a generic product
◀️ You can substitute generics for brand - name drugs on this health plan.
◀️ Based on what? you know random generic insults are dumb right?

عمومی
You use generic to describe something that refers or relates to a whole class of similar things.
جنریک در جاوا ( Generics ) به معنی انواع داده پارامتربندی یا پارامترسازی شده ( Parameterize Type ) است.
عوام پسند
هم نوع
محصول یا داروی generic، یعنی نام تجاری یا اسم شرکت یا برند روش ثبت نشده.
در خدمت دیگران
عام، عمومی، کلی
relating to or appropriate for a range of similar things.
متداول، شایع، فراگیر
to be generic : عمومیت/کلیت داشتن
فله ای
عام و عمومی
نوعی
( در مورد اجناس و کالاها ) فله ای، محصول یا جنس فله ای
عام، عمومی
به صورت محاوره در داروسازی و پزشکی همان ژنریک گفته میشود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس