generative

/ˈdʒenərətɪv//ˈdʒenərətɪv/

معنی: تولیدی
معانی دیگر: وابسته به تولید مثل، تناسلی، زایشی، زاد و ولدی، دارای قدرت مولد، سازنده، زایا، فرآور، نسلی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the production of offspring; procreative.

(2) تعریف: able to produce or originate.
مشابه: productive

جمله های نمونه

1. Under these conditions generative reproduction is very laborious but extremely productive.
[ترجمه گوگل]در این شرایط تولید مثل زایشی بسیار پر زحمت اما بسیار پربار است
[ترجمه ترگمان]تحت این شرایط تولید مثل تولید مثل تولید مثل کاری دشوار اما بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Generative linguistics has been the dominant approach to syntactic processing of language since the late 1950's.
[ترجمه گوگل]از اواخر دهه 1950، زبان شناسی زاینده رویکرد غالب در پردازش نحوی زبان بوده است
[ترجمه ترگمان]مولد linguistics رویکرد غالب برای پردازش معنایی زبان از اواخر دهه ۱۹۵۰ بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In either case, the term lacks the generative force to stimulate investigation and to produce verifiable hypotheses.
[ترجمه گوگل]در هر صورت، این اصطلاح فاقد نیروی مولد برای تحریک تحقیق و تولید فرضیه های قابل تأیید است
[ترجمه ترگمان]در هر دو مورد، عبارت فاقد نیروی مولد برای تحریک تحقیقات و تولید فرضیات قابل تایید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Corpora are also useful to generative grammarians for providing an objective and reliable evaluation of a grammar's coverage and performance.
[ترجمه گوگل]Corpora همچنین برای گرامرهای مولد برای ارائه یک ارزیابی عینی و قابل اعتماد از پوشش و عملکرد دستور زبان مفید است
[ترجمه ترگمان]corpora نیز برای آموزش زبان grammarians برای ارایه یک ارزیابی هدفمند و قابل اعتماد از پوشش و عملکرد دستور کار مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Thinking almost always has an emotional, generative aspect and a categorizing aspect.
[ترجمه asma] تفکر تقریباً همیشه جنبه احساسی ، مولد و جنبه طبقه بندی دارد.
|
[ترجمه گوگل]تفکر تقریباً همیشه یک جنبه عاطفی، زایشی و یک جنبه طبقه بندی دارد
[ترجمه ترگمان]فکر کردن تقریبا همیشه یک جنبه عاطفی، سازنده و یک جنبه دسته بندی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Generative grammar rejects the empirical nature of structural linguistics and instead uses linguistic intuitions of native speakers.
[ترجمه گوگل]دستور زبان زاینده ماهیت تجربی زبان شناسی ساختاری را رد می کند و به جای آن از شهود زبانی گویشوران بومی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]دستور زایشی، ماهیت تجربی زبان شناسی ساختاری را رد می کند و به جای آن از شهودی زبانی of محلی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Knowledge gained from research is often dynamic and generative.
[ترجمه گوگل]دانش به دست آمده از تحقیق اغلب پویا و مولد است
[ترجمه ترگمان]دانش بدست آمده از تحقیق اغلب پویا و تولیدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are applications for which a generative grammar would be better suited than a probabilistic one.
[ترجمه گوگل]کاربردهایی وجود دارند که گرامر تولیدی بهتر از گرامر احتمالی مناسب است
[ترجمه ترگمان]نرم افزارهایی وجود دارند که یک دستور زایشی برای آن مناسب تر از یک دستور احتمالاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Instead they believe that it is Sampson's generative grammar formulation that is at fault.
[ترجمه گوگل]در عوض آنها معتقدند که این فرمول گرامر زاینده سامپسون است که مقصر است
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها بر این باورند که فرمول grammar generative Sampson است که در واقع خطا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In generative phonology, the claim is that, at the abstract level, vowels are simply tense or lax.
[ترجمه گوگل]در واج شناسی زاینده، ادعا این است که در سطح انتزاعی، مصوت ها صرفاً زمان دار یا سست هستند
[ترجمه ترگمان]در آواشناسی مولد، این ادعا وجود دارد که در سطح انتزاعی، حروف صدادار به سادگی عصبی یا سست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Generative Semantics was developed as a reaction to Chomsky's syntactic - based TG Grammar.
[ترجمه گوگل]معناشناسی زاینده به عنوان واکنشی به گرامر TG مبتنی بر نحوی چامسکی توسعه یافت
[ترجمه ترگمان]تئوری مولد به عنوان واکنشی به دستور زبان syntactic based چامسکی توسعه داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Chapter 2 discusses generative mechanism of image speckle and conventional speckle reduction methods.
[ترجمه گوگل]فصل 2 مکانیسم تولیدی لکه های تصویر و روش های معمول کاهش لکه را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]در فصل ۲، مکانیسم تولیدی اسپکل و روش های سنتی کاهش اسپکل بحث و بررسی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A year ago, Mr. Dauber, 40, spent $8 000 on two pieces of art called "generative portraiture, " developed by a Chicago artist, Lincoln Schatz. (Mr.
[ترجمه گوگل]یک سال پیش، آقای داوبر، 40 ساله، 8000 دلار برای دو قطعه هنری به نام "پرتره مولد" که توسط یک هنرمند شیکاگو به نام لینکلن شاتز ساخته شد، خرج کرد (آقای
[ترجمه ترگمان]یک سال پیش، آقای dauber ۴۰ ساله، ۸ هزار دلار را در دو قطعه هنری به نام \"پرتره تولیدی\"، که توسط یک هنرمند شیکاگو، لینکلن Schatz توسعه یافت، هزینه کرد (آقای)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Generative grammar studies knowledge of language: its nature, origin and use.
[ترجمه گوگل]دستور زبان زاینده دانش زبان را مطالعه می کند: ماهیت، منشاء و کاربرد آن
[ترجمه ترگمان]دستور زایشی دانش زبان را مورد مطالعه قرار می دهد: ماهیت، منشا و کاربرد آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It has its solid foundation, generative mechanism and concrete scientific methods.
[ترجمه گوگل]این بنیاد مستحکم، مکانیسم مولد و روش های علمی عینی خود را دارد
[ترجمه ترگمان]آن پایه و اساس محکم، مکانیسم تولیدی و روش های علمی بتونی خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تولیدی (صفت)
generative

تخصصی

[ریاضیات] تولیدی

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to generation; able to produce offspring; creative; productive
generative means capable of producing something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: نیروزایا

⚫ نگارش به خط لاتین: Niruzāyā

⚫ آمیخته از: نیروزادن ( generate ) و �‍ا� ( ive )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

زایا
زاینده
زایشی
تولیدگر
مولد
خلاق
مولد
آفریننده
generative linguistics
زبان شناسی زایشی
در زبانشناسی یعنی تولید جملات درست تا حد امکان
کارآمدی، بهینگی، بهره وری، efficacy، efficiency، productivity
بنیادی

بپرس