1. the generality of the taxpayers
اکثر مالیات دهندگان
2. Nothing happens without a cause " is a generality.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز بدون علت اتفاق نمی افتد" یک کلیت است
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز بدون دلیل رخ نمی دهد \" عمومیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. An account of such generality is of little value.
[ترجمه گوگل]شرح چنین کلیتی ارزش کمی دارد
[ترجمه ترگمان]شرحی از چنین generality ارزش چندانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The generality of Swedes are blond.
5. This view is held by the generality of leading scholars.
[ترجمه گوگل]این دیدگاه را عموم علمای برجسته دارند
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه توسط عموم علمای برجسته برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Temporary workers are considerably younger than the generality of workers.
[ترجمه گوگل]کارگران موقت به طور قابل توجهی جوانتر از عموم کارگران هستند
[ترجمه ترگمان]کارگران موقتی نسبت به کلی کارگران جوان تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Stately homes Much of the generality of what has been said about important religious buildings and castles is true about stately homes.
[ترجمه گوگل]خانه های باشکوه بسیاری از کلیاتی که در مورد بناها و قلعه های مذهبی مهم گفته شده در مورد خانه های مجلل صادق است
[ترجمه ترگمان]خانه های باشکوه به طور کلی از کلیت آنچه در مورد ساختمان های مهم مذهبی و قلاع گفته شده است، در مورد خانه های با شکوه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Both share one major drawback: generality.
[ترجمه گوگل]هر دو یک اشکال عمده دارند: عمومیت
[ترجمه ترگمان]هر دو دارای یک عیب اصلی هستند: کلیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Another problem that remains unresolved is the generality of the connection between psychosis and creativity.
[ترجمه گوگل]مشکل دیگری که حل نشده باقی مانده است، عمومیت ارتباط بین روان پریشی و خلاقیت است
[ترجمه ترگمان]مشکل دیگری که حل نشده باقی می ماند عمومیت رابطه بین جنون و خلاقیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The generality of conclusions from well controlled experiments can often be tested by comparative studies.
[ترجمه گوگل]کلیت نتایج حاصل از آزمایشات به خوبی کنترل شده را اغلب می توان با مطالعات مقایسه ای آزمایش کرد
[ترجمه ترگمان]تعمیم نتایج حاصل از آزمایش ها کنترل شده، اغلب می تواند با مطالعات تطبیقی مورد آزمایش قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is important to show the generality of the problem.
[ترجمه گوگل]نشان دادن کلیت مسئله مهم است
[ترجمه ترگمان]مهم است که کلیت مساله را نشان دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The generality and flexibility of such a procedure are a very attractive feature of the technology.
[ترجمه گوگل]عمومیت و انعطاف پذیری چنین رویه ای از ویژگی های بسیار جذاب این فناوری است
[ترجمه ترگمان]کلیت و انعطاف پذیری چنین رویه ای یک ویژگی بسیار جذاب از فن آوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If treatment was applied to the generality of elderly people with hypertension these conflicting trial results suggest four possible outcomes.
[ترجمه گوگل]اگر درمان برای عموم افراد مسن مبتلا به فشار خون بالا اعمال شود، این نتایج کارآزمایی متناقض چهار پیامد احتمالی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اگر درمان برای تعمیم افراد مسن با فشار خون بالا به کار رود، نتایج آزمایش ها متناقض چهار پیامد ممکن را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. However, the generality of this is uncertain.
[ترجمه گوگل]با این حال، کلیت این امر نامشخص است
[ترجمه ترگمان]با این حال، کلیت این مساله نامشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But the generality and power can vary from the local and tentative to the universal and highly probable.
[ترجمه گوگل]اما کلیت و قدرت می تواند از محلی و آزمایشی تا جهانی و بسیار محتمل متفاوت باشد
[ترجمه ترگمان]اما کلیت و قدرت می تواند از لحاظ محلی و با احتمال زیاد متفاوت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید