generalist

/ˈdʒenr̩əlɪst//ˈdʒenr̩əlɪst/

کسی که به جای تخصص در یک رشته در چند زمینه معلومات کلی دارد، دارای معلومات عمومی، جامع علوم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person having knowledge, skills, or interest in a number of different fields.

جمله های نمونه

1. Children of this age need specialist rather than generalist teachers.
[ترجمه گوگل]کودکان در این سن به جای معلم عمومی نیاز به معلمان متخصص دارند
[ترجمه ترگمان]کودکان این عصر به جای generalist معلم نیاز به متخصص دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The overwhelming generalist nature of social work education also fails residential care.
[ترجمه گوگل]ماهیت کلی تعمیم‌گرایانه آموزش مددکاری اجتماعی نیز در مراقبت‌های مسکونی با شکست مواجه می‌شود
[ترجمه ترگمان]طبیعت سخت generalist تحصیل کار اجتماعی نیز از خدمات اقامتی به عمل نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is sometimes a tendency for a generalist service to expand into specialisms with which it is in daily contact.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات تمایلی برای گسترش خدمات عمومی به تخصص هایی وجود دارد که با آنها در تماس روزانه است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات گرایشی به خدمات generalist وجود دارد تا به specialisms که در تماس روزانه با آن است، گسترش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The competi - tion, generalist, neutrality and permanence are its basic principles.
[ترجمه گوگل]رقابت، کلی گرایی، بی طرفی و ماندگاری اصول اساسی آن است
[ترجمه ترگمان]The، generalist، بی طرفی و دوام اصول اساسی آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And a generalist has a wide platform, rich reserve of knowledge and skills in plenty.
[ترجمه گوگل]و یک متخصص عمومی دارای یک پلت فرم گسترده، ذخیره غنی از دانش و مهارت های فراوان است
[ترجمه ترگمان]و a دارای پلت فرم گسترده، ذخیره غنی دانش و مهارت فراوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The study result doesn " t pursuit generalist, but has intense effect ion. "
[ترجمه گوگل]نتیجه مطالعه "تعمیم گرایانه را دنبال نمی کند، اما یون اثر شدیدی دارد "
[ترجمه ترگمان]نتیجه این مطالعه generalist را دنبال نمی کند، اما تاثیر زیادی دارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Feeding strategy plots showed that both species are generalist feeders with a heterogeneous diet.
[ترجمه گوگل]نمودارهای استراتژی تغذیه نشان داد که هر دو گونه تغذیه کننده عمومی با رژیم غذایی ناهمگن هستند
[ترجمه ترگمان]طرح های راهبردی تغذیه نشان داد که هر دو گونه ها feeders generalist با رژیم غذایی ناهمگن می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Moreover, courts can supply a generalist perspective that single - mission agencies often lack.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دادگاه ها می توانند دیدگاهی کلی ارائه دهند که سازمان های تک مأموریتی اغلب فاقد آن هستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، دادگاه ها می توانند دیدگاه generalist ای را که آژانس های single اغلب فاقد آن هستند، تامین کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. ARE you a generalist or a specialist?
[ترجمه گوگل]آیا شما یک متخصص عمومی هستید یا یک متخصص؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما متخصص بی هوشی و یا متخصص هستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A generalist in all function of financial and accounting management.
[ترجمه گوگل]یک متخصص عمومی در تمام وظایف مدیریت مالی و حسابداری
[ترجمه ترگمان]یک generalist در تمام وظایف مدیریت مالی و حسابداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Statistics is the generalist in disciplines.
[ترجمه گوگل]آمار در رشته ها معمم است
[ترجمه ترگمان]آمار the ها در رشته های مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A statistician has to be something of a generalist.
[ترجمه گوگل]یک آمارگیر باید چیزی در حد یک عام باشد
[ترجمه ترگمان]یه متخصص آمار باید یه چیزی شبیه a باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It also requires presentation in a manner acceptable to both generalist and specialist managers.
[ترجمه گوگل]همچنین نیاز به ارائه به شیوه ای قابل قبول برای مدیران عمومی و متخصص دارد
[ترجمه ترگمان]این برنامه همچنین نیازمند ارائه روشی است که هم برای مدیران متخصص و هم برای مدیران متخصص قابل قبول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On examination, it was found that two species were largely insectivorous, two largely fig-eaters and five were generalist frugivores.
[ترجمه گوگل]در بررسی، مشخص شد که دو گونه عمدتاً حشره خوار، دو گونه عمدتاً انجیر خوار و پنج گونه میوه خوار عمومی بودند
[ترجمه ترگمان]در بررسی، مشخص شد که دو گونه به طور گسترده insectivorous بودند که دو نفر از آن ها fig بودند و ۵ نفر از آن ها generalist frugivores بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who has wide general knowledge and abilities in many professions

پیشنهاد کاربران

همه فن حریف
جامع الاکناف، همه چیز دان غیر متخصص
هر سو گرا
لغات هم خانواده یا مشتق این کلمه ( هر کدوم که باهاش حال میکنید اصلا منظورم هم خانواده یا مشتق هست ) و معانیشون. تقریبا کامله ( نمیدونم شاید واقعا کامل هم باشه ) ولی همینقدرش از کافیه ام اونور تره. معانی هم که سرسری ننوشتم
...
[مشاهده متن کامل]

نقطه ویرگول برای جدا کردن معنای جدیده
تعمیمگری هم که پایین اومده میدونم همچین لغتی نداریم. دهنمو سرو*س نکنید. همینجوری فی البداهه س😎 ولی خدایی میشینه تو ترجمه😅😅
generalized, generalizes, generalizing - تعمیم
general - ژنرال ، جنرال ؛ همگانی
generalist
کسی که به جای تخصص در یک رشته در چند زمینه معلومات کلی دارد، دارای معلومات عمومی
generalization - تعمیم
generalizability - تعمیم پذیری
generality - اکثریت ، عمومیت ؛ اصل ، کلیت
generalizer , generalizers - تعمیمگر
generalized - تعمیم یافته
generalizable - تعمیم پذیر ، قابل تعمیم
general
متدوال ، رایج ، عمومی ، فراگیر ، کلی ؛ جامع ، کلی ؛ عموم ، کامل
3 - ) 2 ) He'll be having general anaesthesia instead of just a local anaesthetic.
او به جای بی حسی موضعی، بیهوشی کامل خواهد داشت

generally - عموماً ، بطور کلی
✅ فعل ( verb ) : generalize
✅️ اسم ( noun ) : general / generality / generalizer / generalizability / generalist / generalization
✅️ صفت ( adjective ) : general / generalizable / generalized
✅️ قید ( adverb ) : generally
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

فردی با اطلاعات عمومی بالا
1 -
adjective, noun [ C ]
formal
( someone who is ) not specialized
صفت، اسم، رسمی/ ( آدم ) غیر متخصص، غیر حرفه ای
Children of this age need specialist rather than generalist teachers
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
HR
someone who has a range of skills and knowledge
در حوزه منابع انسانی
متخصص و ماهر
We need our managers to be generalists - people who understand the pressures of running a business
Handling these diverse roles provides generalists a thorough understanding of all the functioning parts of an industry

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/generalist
غیر متخصص ، دانش کلی داشتن
جامع الاطراف، عمومی دان
کارشناس عمومی
کلی دان

همه فن حریف، همه چیز دان
کلی گرا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)