generalissimo

/ˌdʒenerəˈlɪsəˌmoʊ//ˌdʒenrəˈlɪsɪməʊ/

معنی: سپهسالار، فرمانده کل، ژنرالیسیم
معانی دیگر: (در برخی از کشورها) سر فرمانده ی کل نیروهای مسلح

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: generalissimos
• : تعریف: in some countries, a general who commands all the armed forces.

جمله های نمونه

1. Her resistance to Generalissimo Franco's Nationalists endowed her with legendary status.
[ترجمه گوگل]مقاومت او در برابر ناسیونالیست های ژنرالیسیمو فرانکو موقعیتی افسانه ای به او بخشید
[ترجمه ترگمان]مقاومت او در برابر ملی گرایان فرانکو به او جایگاه افسانه ای داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That emergency was now on them and the generalissimo, himself, flew to Manchuria.
[ترجمه گوگل]آن اضطراری اکنون در اختیار آنها بود و ژنرالیسمو، خودش، به منچوری پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]آن وضعیت اضطراری حالا روی آن ها بود و the، خود او به منچوری پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But Kao got no satisfaction from the generalissimo either.
[ترجمه گوگل]اما کائو از ژنرالیسیمو نیز رضایت نداشت
[ترجمه ترگمان]اما از the هم رضایت نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People believed that the generalissimo could not fight without American help.
[ترجمه گوگل]مردم معتقد بودند که ژنرالیسمو بدون کمک آمریکا نمی تواند بجنگد
[ترجمه ترگمان]مردم بر این باورند که the بدون کمک آمریکا نمی توانند بجنگند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the conclusion of the Japanese war the generalissimo isolated these three men by separating them.
[ترجمه گوگل]در پایان جنگ ژاپن، ژنرالسیمو این سه مرد را با جدا کردن آنها منزوی کرد
[ترجمه ترگمان]در پایان جنگ ژاپن the این سه مرد را جدا از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the triumvirate outsmarted the generalissimo.
[ترجمه گوگل]اما سه گانه از ژنرالیسیمو پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]اما the triumvirate the بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. WHEN World War II ended, Generalissimo Chiang Kai - shek must have been content.
[ترجمه گوگل]وقتی جنگ جهانی دوم تمام شد، ژنرالیسمو چیانگ کای شک باید راضی بوده باشد
[ترجمه ترگمان]وقتی جنگ جهانی دوم به پایان رسید، Generalissimo چیانگ Kai باید راضی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her marriage in 1927 was one of convenience for both the wealthy Soong family and for Chiang Kai-shek, a clerk who had risen to head the Nationalists and called himself "generalissimo".
[ترجمه گوگل]ازدواج او در سال 1927 هم برای خانواده ثروتمند سونگ و هم برای چیانگ کای شک، کارمندی که به ریاست ملی گرایان برخاسته بود و خود را "جنرالیسمو" می نامید، مناسب بود
[ترجمه ترگمان]ازدواج او در سال ۱۹۲۷، یکی از راحتی برای خانواده ثروتمند Soong و چیانگ Kai، یک منشی بود که برای ریاست ملی گرایان بالا آمده و خود را \"generalissimo\" می نامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Besides, Chennault had worked for Chiang and hence was under the undue influence of the generalissimo.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، چنولت برای چیانگ کار کرده بود و از این رو تحت تأثیر ناروا ژنرالیسیمو قرار داشت
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، Chennault برای چیانگ کار کرده بود و در نتیجه تحت نفوذ ناروا of قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Joe even managed an invitation to a garden party given for the generalissimo and Madame Chiang.
[ترجمه گوگل]جو حتی یک دعوت نامه به یک مهمانی باغی که برای ژنرالیسمو و مادام چیانگ داده شده بود را مدیریت کرد
[ترجمه ترگمان]جو حتی یک دعوت نامه به یک مهمانی باغ برای the و خانم chiang به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pai Chung - hsi and Hupeh Provincial Council immediately brought the question of peace before the generalissimo.
[ترجمه گوگل]Pai Chung - hsi و شورای استانی هوپه بلافاصله مسئله صلح را در برابر ژنرالیسمو مطرح کردند
[ترجمه ترگمان]پای پای چانگ - hsi و شورای استانی Hupeh فورا مساله صلح را قبل از the مطرح کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Not a single one of these commanders fought to the death as the generalissimo had ordered.
[ترجمه گوگل]حتی یک نفر از این فرماندهان آنطور که ژنرالیسمو دستور داده بود تا پای جان نبرد
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این فرماندهان، چنانکه the دستور داده بودند، با مرگ مواجه نشده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Governor Dewey, the last white hope of Chiang Kai - shek, was defeated. And with him the generalissimo.
[ترجمه گوگل]فرماندار دیویی، آخرین امید سفید چیانگ کای - شک، شکست خورد و با او ژنرالسیمو
[ترجمه ترگمان]فرماندار \"دویی\"، آخرین امید سفید چیانگ Kai، شکست خورد و با او the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سپهسالار (اسم)
generalissimo

فرمانده کل (اسم)
generalissimo

ژنرالیسیم (اسم)
generalissimo

انگلیسی به انگلیسی

• high-ranking military officer (italian)
a generalissimo is a supreme commander of combined military, naval, and air forces, especially one who wields political as well as military power.

پیشنهاد کاربران

A leader of the armed forces, especially one who is also the ruler of the country
فرمانده نیروهای مسلح، بویژه حاکم یک کشور
جنرالیسیمو یا جنرالیسموس درجه ای نظامی بالاتر از فیلد مارشال و دیگر درجه های پنج ستاره است. این درجه در ایالات متحده آمریکا معادل "ژنرال شش ستاره" می باشد و معادل رایش مارشال در ارتش آلمان نازى است.
...
[مشاهده متن کامل]

این درجه به طور تاریخی به نظامیان رهبری کننده کل یک ارتش یا قوای مسلح یک کشور که تنها از حاکم پایین تر است، اطلاق می گردد. دیگر کاربرد آن در خصوص فرماندهی ارتش های متحد چندین قدرت متحد است

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/generalissimo• https://en.wikipedia.org/wiki/Generalissimo
فرمانده کل

بپرس