( تغییر جنسیت، گذار جنسیتی، بازتعیین جنسیت )
فرآیندی است که در آن فرد ترنس جندر مراحل پزشکی، اجتماعی، و قانونی را طی می کند تا جنسیتش را با هویت واقعی خود هماهنگ کند. این فرآیند معمولاً شامل هورمون درمانی، جراحی های مرتبط، و تغییر مدارک رسمی است.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف؛ Gender transition, gender - affirming process, sex reassignment
مثال؛
Gender reassignment is a deeply personal and transformative process.
Many countries now support gender reassignment through legal recognition.
His gender reassignment journey included medical and social changes.
فرآیندی است که در آن فرد ترنس جندر مراحل پزشکی، اجتماعی، و قانونی را طی می کند تا جنسیتش را با هویت واقعی خود هماهنگ کند. این فرآیند معمولاً شامل هورمون درمانی، جراحی های مرتبط، و تغییر مدارک رسمی است.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف؛ Gender transition, gender - affirming process, sex reassignment
مثال؛
تغییر جنسیت دادن
تغییر جنسیت از طرق عمل جراحی
gender reassignment ( روانشناسی )
واژه مصوب: واجنسانیت گذاری
تعریف: ایجاد تغییرات عمدی در جنس فرد با روش های هورمونی یا ازطریق جراحی به نحوی که جنس او با تصور جنسانی او منطبق شود |||متـ . تغییر جنسانیت ||| واجنسیت گذاری، تغییر جنسیت sexual reassignment
واژه مصوب: واجنسانیت گذاری
تعریف: ایجاد تغییرات عمدی در جنس فرد با روش های هورمونی یا ازطریق جراحی به نحوی که جنس او با تصور جنسانی او منطبق شود |||متـ . تغییر جنسانیت ||| واجنسیت گذاری، تغییر جنسیت sexual reassignment