gender

/ˈdʒendər//ˈdʒendə/

معنی: قسم، نوع، جنس، تذکیر و تانیی
معانی دیگر: (عامیانه) مرد یا زن بودن، مردی یا زنی، مذکر یا مونث بودن، (دستور زبان) جنس، جنسیت، تذکیر و تانیث (در انگلیسی جنسیت توسط ضمیر سوم شخص مفرد: he و she و it بیان می شود و برخی از اسم ها نیز جنسیت را بیان می کنند مثلا: lioness ولی به طور کلی در انگلیسی برخلاف آلمانی و فرانسه جنسیت رکن اساسی گرامر نیست)، (متون قدیمی) تولید کردن، (بچه) پس انداختن، به وجود آوردن (رجوع شود به: engender)، تذکیر و تانیک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the sex of a person or animal.
مشابه: sex

- People of both genders, male and female, enjoy horseback riding.
[ترجمه F] Gender
|
[ترجمه ب گنج جو] روندن اسب و سوارکاری چیزیه که زن و مرد نمیشناسه، همه ازش لذت میبرن.
|
[ترجمه برنامه نویس ایرانی] هر دو جنس مردم، مرد و زن، لذّت می برند از سوارکاری
|
[ترجمه گوگل] افراد از هر دو جنس، زن و مرد، از اسب سواری لذت می برند
[ترجمه ترگمان] مردم هر دو جنس، مرد و زن، از اسب سواری لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The hiring guidelines are designed to reduce discrimination based on gender.
[ترجمه گوگل] دستورالعمل استخدام برای کاهش تبعیض بر اساس جنسیت طراحی شده است
[ترجمه ترگمان] دستورالعمل های استخدام برای کاهش تبعیض براساس جنسیت طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a system in many languages in which nouns fall into two or more groups, such as masculine, feminine, or neuter, the members of each group sharing grammatical features such as inflections and pronoun equivalents.

(3) تعریف: such a group of nouns, or the fact of a particular noun's membership in such a group.

جمله های نمونه

1. the female gender
جنس زن

2. the masculine gender
جنس مذکر

3. descrimination on the basis of gender is not fair
تبعیض به خاطر مرد یا زن بودن منصفانه نیست.

4. the word "child" is of common gender
واژه ی ((کودک)) هم به مذکر و هم به مونث اتلاق می شود.

5. discrimination on the basis of race or religion or gender is against the law
تبعیض بر مبنای نژاد یا مذهب یا جنسیت خلاف قانون است.

6. to discriminate on the basis of race, religion, or gender
برپایه ی نژاد یا مذهب یا جنسیت تبعیض قائل شدن

7. She examines the interplay between changing gender divisions and urban change.
[ترجمه گوگل]او به بررسی تأثیر متقابل بین تغییر تقسیمات جنسیتی و تغییرات شهری می پردازد
[ترجمه ترگمان]او عمل متقابل بین تغییر بخش های جنسیتی و تغییر شهری را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Does this test show the gender of the baby?
[ترجمه گوگل]آیا این آزمایش جنسیت نوزاد را نشان می دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این آزمایش جنسیت نوزاد را نشان می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jobs were strictly segregated by gender.
[ترجمه گوگل]مشاغل به شدت بر اساس جنسیت تفکیک شده بودند
[ترجمه ترگمان]جابز به شدت براساس جنسیت از هم جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is not a person's gender that fits them to be a vicar but what is in their hearts.
[ترجمه گوگل]این جنسیت یک شخص نیست که برای جانشینی مناسب باشد، بلکه آنچه در دل آنهاست است
[ترجمه ترگمان]جنسیت یک فرد نیست که متناسب با آن ها باشد، بلکه در قلب آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gender roles are often conditioned by cultural factors.
[ترجمه گوگل]نقش های جنسیتی اغلب توسط عوامل فرهنگی مشروط می شود
[ترجمه ترگمان]نقش های جنسیتی اغلب توسط عوامل فرهنگی مشروط می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Latin nouns have case, number and gender.
[ترجمه گوگل]اسم های لاتین دارای حروف، عدد و جنسیت هستند
[ترجمه ترگمان]اسم های لاتین دارای مورد، تعداد و جنسیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The government is working on tackling gender inequalities in employment.
[ترجمه گوگل]دولت برای مقابله با نابرابری های جنسیتی در اشتغال کار می کند
[ترجمه ترگمان]دولت در حال کار بر روی رفع نابرابری های جنسیتی در اشتغال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Discrimination on grounds of race or gender is forbidden.
[ترجمه گوگل]تبعیض بر اساس نژاد یا جنسیت ممنوع است
[ترجمه ترگمان]تبعیض بر پایه نژادی یا جنسیت حرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gender discrimination is a hotly contested issue.
[ترجمه گوگل]تبعیض جنسیتی یک موضوع بحث برانگیز داغ است
[ترجمه ترگمان]تبعیض جنسیتی یک مساله بسیار بحث برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There is an even gender balance amongst staff and students .
[ترجمه گوگل]تعادل جنسیتی یکنواخت بین کارکنان و دانش آموزان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]حتی تعادل جنسیتی میان کارکنان و دانش آموزان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She argued that the law should always be gender neutral .
[ترجمه گوگل]او استدلال کرد که قانون باید همیشه از نظر جنسیتی بی طرف باشد
[ترجمه ترگمان]او استدلال می کند که این قانون باید همیشه جنس خنثی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. French differs from English in having gender for all nouns.
[ترجمه گوگل]تفاوت فرانسوی با انگلیسی در داشتن جنسیت برای همه اسم ها
[ترجمه ترگمان]فرانسوی در داشتن جنسیت با تمام اسم ها، متفاوت از زبان انگلیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قسم (اسم)
persuasion, sort, manner, adjuration, kind, type, species, genre, gender, genus, speckle

نوع (اسم)
breed, persuasion, order, quality, nature, suit, sort, manner, kind, type, stamp, brand, method, class, species, genre, gender, genus, ilk, kidney, variety, speckle

جنس (اسم)
breed, material, substance, stuff, kind, stamp, brand, mettle, commodity, ware, genre, gender, genus

تذکیر و تانیی (اسم)
gender

انگلیسی به انگلیسی

• sex of a person or animal; (grammar) system in some languages in which nouns are separated into two or more groups (i.e. masculine, female, neuter); such a group of nouns; state of being male or female in regard to social or cultural differences
a person's gender is their characteristic of being male or female.
in the grammar of some languages, gender is used to refer to the classification of nouns as masculine, feminine, and neuter.

پیشنهاد کاربران

دوستان گرامی، جِنسیَّت عربی است و نه پارسی. ما قرار است که پارسی سخن بگوییم، نه عربی. بنابراین از برگزیدنِ واژگانِ بیگانه برای ترجمه ی واژگان انگلیسی زمانیکه خودمان برایشان هم ارزهای درخوری داریم دوری کنید.
...
[مشاهده متن کامل]

Gender به پارسی میشود ژاد و ژادینگی.
ژاد برابر است با جِنس
ژادینِگی برابر است با جِنسیَت
⚠️🚨 نکته: واژۀ جنس در عربی همان ژاد و gender است. اما خودِ تازیان از واژۀ جنسیت ( که آنرا اینگونه مینویسند: جنسیة ) با معنیِ Nationality یا مِلیَّت به کار میبرند.
بنابراین، واژۀ جنس و جنسیت را رفته رفته کنار بگذاریم و واژگانِ زیبای پارسی را جایگزینِ این سیلِ بزرگِ زورواژِگانِ بیگانه کنیم. سپاس از شما.

جنسیت
مثال: Gender equality is an important issue.
برابری جنسیتی یک مسئله مهم است.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
gender: جنسیت
گروه، طایفه، دسته
تفاوت gender و sex:
مفهوم جنس ( sex ) مربوط به آرایش بیولوژیکی بدن است و شامل اندام های جنسی و تولیدمثلی فرد می شود. تفاوت بیولوژیکی، نقش اصلی را در تفاوت جنس ها بازی می کند؛ هورمون ها، کروموزوم ها و اندام های داخلی و خارجی جنسی.
...
[مشاهده متن کامل]

اما جنسیت ( gender ) شامل نقش های اجتماعی و رفتارهایی است که فرهنگ و جامعه برای جنس ها قائل می شود. این نقش ها دامنه انتظارات رفتاری از جنس های ( مرد و زن ) را مشخص می کند.
به اعتقاد اونگر، واژة �جنس� باید به ابعاد بیولوژیکی مردانگی و زنانگی فرد محدود شود و �جنسیت� به صفات و ویژگی‏های اجتماعی دو جنس اطلاق گردد.

gender
gender ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: جنس 1
تعریف: ← جنس دستوری
دو جنس مانند زن و مرد
جنسیت

بپرس