gemmate

/ˈdʒemeɪt//ˈdʒemɪt/

معنی: غنچه دار، جوانه دار
معانی دیگر: (زیست شناسی)، جوانه زدن، تولید ژما کردن، از طریق اندام هم آوری رویشی تولید مثل کردن، ژمادار، جوانه ای

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having, or reproducing by, gemmae.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gemmates, gemmating, gemmated
• : تعریف: to have or increase by gemmae; bud.

مترادف ها

غنچه دار (صفت)
pert, gemmate, gemmiparous

جوانه دار (صفت)
gemmate, gemmiparous

انگلیسی به انگلیسی

• having buds (botany); reproducing by means of buds (zoology)

پیشنهاد کاربران

بپرس