geminate

/ˈdʒemənət//ˈdʒemənət/

معنی: دوقلو، جفت، دوتا، دولا، توام، جفت کردن، توام کردن
معانی دیگر: دو تا کردن یا شدن، زوج شدن، مضاعف شدن یا کردن، جفتی، دوتایی

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: geminates, geminating, geminated
• : تعریف: to exist as, arrange, or form into a pair; double.
صفت ( adjective )
مشتقات: geminately (adv.)
• : تعریف: existing or arranged as a pair; double.

جمله های نمونه

1. Later, assimilation, geminate word and tone sandhi are studied at the word tier.
[ترجمه گوگل]بعداً همسان سازی، کلمه جفت و تون سندی در ردیف کلمه مورد مطالعه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]پس از آن، همانندسازی، کلمه geminate و tone tone در ردیف کلمه مورد مطالعه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This case study of geminate evolution provides a basis for a further study of the evolution of phonology as a whole.
[ترجمه گوگل]این مطالعه موردی تکامل جفت، مبنایی برای مطالعه بیشتر در مورد تکامل واج شناسی به عنوان یک کل فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این مطالعه موردی تکامل geminate مبنایی برای مطالعه بیشتر تکامل آواشناسی به عنوان یک کل ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The error patterns of geminate word used by children of different ages are described as well.
[ترجمه گوگل]الگوهای خطای کلمه ژمینیت که توسط کودکان در سنین مختلف استفاده می شود نیز شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]الگوی خطای واژه geminate که توسط کودکان سنین مختلف استفاده می شود، به خوبی توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Metal cleaning performance of geminate sulphonate surfactant was studied.
[ترجمه گوگل]عملکرد تمیز کردن فلز سورفکتانت سولفونات جمینیت مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]خاصیت cleaning geminate sulphonate surfactant مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By the geminate mass spring model from the hopping machine, the least energy for the hopping machine to jump can be calculated.
[ترجمه گوگل]با استفاده از مدل فنر جرم جوزا از دستگاه پرش می توان کمترین انرژی را برای پرش دستگاه پرش محاسبه کرد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مدل فنر خطی geminate از ماشین جهش، حداقل انرژی برای جهش ماشین می تواند محاسبه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rapid increasing of foreign exchange reserve results in geminate growing of money supply which enhance inflation burden and make a great challenge to our economic development.
[ترجمه گوگل]افزایش سریع ذخایر ارزی منجر به افزایش شدید عرضه پول می شود که بار تورمی را افزایش می دهد و چالش بزرگی برای توسعه اقتصادی ما ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]افزایش سریع ذخایر ارز خارجی منجر به رشد فزاینده تامین مالی می شود که بار تورم را افزایش داده و چالشی بزرگ برای توسعه اقتصادی ما ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Published 6 of in the past years in all 63 period, last year as a result of funds problem, just change geminate monthly magazine, publish 6 period.
[ترجمه گوگل]انتشار 6 مورد از سالهای گذشته در تمام 63 دوره، سال گذشته در نتیجه مشکل بودجه، فقط تغییر ماهنامه geminate، انتشار 6 دوره
[ترجمه ترگمان]منتشر شده ۶ مورد در سال های گذشته در طی ۶۳ سال گذشته در نتیجه مشکل بودجه، فقط مجله ماهانه geminate را تغییر می دهد، ۶ دوره را منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When I was young, the parents very much took my education question, they have hoped human who educates the geminate country me, to be useful to the society.
[ترجمه گوگل]وقتی من جوان بودم، پدر و مادر به شدت به سؤال تحصیلی من پاسخ می دادند، آنها امیدوار بودند انسانی که این کشور را به من تربیت می کند، برای جامعه مفید باشد
[ترجمه ترگمان]وقتی جوان بودم، پدر و مادر خیلی زیاد سوالات آموزشی من را قبول کردند، آن ها امید داشتند که انسان به کشور geminate آموزش دهد تا برای جامعه مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper discusses the method of geometry optics (GO) and physics optics ( PO) to calculate the secondary electromagnetic scattering on the geminate cells.
[ترجمه گوگل]این مقاله روش اپتیک هندسی (GO) و اپتیک فیزیک (PO) را برای محاسبه پراکندگی الکترومغناطیسی ثانویه روی سلول‌های جفت مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی روش اپتیک هندسی (GO)و اپتیک فیزیک (PO)برای محاسبه پراکندگی الکترومغناطیسی ثانویه بر روی سلول های geminate می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The & quot ; n & quot ; in & quot; thinness & quot ; is a geminate.
[ترجمه گوگل], quot; n, quot ; در, quot; لاغری, quot; یک جفت است
[ترجمه ترگمان]The quot؛ n &؛ in &؛ a quot است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوقلو (اسم)
geminate, twin, twain

جفت (صفت)
geminate, jugate

دوتا (صفت)
geminate, double

دولا (صفت)
geminate, dual, double, duplex, reclinate, two-ply

توام (صفت)
joint, geminate, dual

جفت کردن (فعل)
graft, truss, accompany, mortise, dovetail, couple, assemble, geminate, twin, link, yoke, husband, mortice

توام کردن (فعل)
accompany, geminate, amalgamate, twin

تخصصی

[شیمی] 1- دوقلو، توام، جفتی، دوتایی 2- جفت کردن، دو تا کردن یا شدن، زوج شدن، مضاعف شدن یا کردن

انگلیسی به انگلیسی

• double; arrange in pairs
paired; doubled

پیشنهاد کاربران

geminate ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: مشدد
تعریف: همخوانی که فرایند تشدید بر روی آن اعمال شده است

بپرس