geld

/ɡeld//ɡeld/

معنی: محروم کردن، اخته کردن، بی تخمدان کردن
معانی دیگر: (به ویژه در مورد اسب) اخته کردن، (انگلیس - زمان انگلوساکسون ها و نرمان ها) خراج سلطنتی، مالیاتی که زمین داران به پادشاه می دادند

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gelds, gelding, gelded, gelt
مشتقات: gelder (n.)
• : تعریف: to remove the testicles of (a horse or other animal); castrate.
مشابه: fix

جمله های نمونه

1. We mentioned the gelding being possessive of the mare, in fact, being jealous.
[ترجمه گوگل]ما به تسخیر شدن مادیان و در واقع حسادت بودن اشاره کردیم
[ترجمه ترگمان]به این موضوع اشاره کردیم که اسب آخته در واقع نسبت به مادیان احساس حسادت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chester, a chestnut gelding with three white socks, was a particular family pet.
[ترجمه گوگل]چستر، شاه بلوطی با سه جوراب سفید، یک حیوان خانگی خاص خانواده بود
[ترجمه ترگمان]چستر، اسب آخته بور با سه جوراب سفید، یک حیوان خانگی خاص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jenny Pitman's strapping gelding is a class act when right.
[ترجمه گوگل]ژل زدن جنی پیتمن یک کار کلاسی است
[ترجمه ترگمان]اسب آخته جنی pitman a است که درست کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Certes, my lord, I have the gelt to replace yon coffee pot.
[ترجمه گوگل]سرتس، ارباب من، من ژل را دارم که قهوه جوش یون را جایگزین کنم
[ترجمه ترگمان]Certes، سرورم، من the رو برای جایگزین کردن یه قوری قهوه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the process, the people often gelded themselves.
[ترجمه گوگل]در این فرآیند، مردم اغلب خود را ژل می کردند
[ترجمه ترگمان]در این فرآیند، مردم اغلب خود را فریب می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In general, it is best to geld a colt before he is one-year old.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، بهتر است قبل از یک سالگی به یک اسب ژل بزنید
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، بهتر است که یک کره اسب را قبل از اینکه یک کره اسب باشد geld کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The gelding show-ed he was in good heart this week by winning at Edinburgh on Thursday.
[ترجمه گوگل]نشان داد که او این هفته با پیروزی در ادینبورگ در روز پنجشنبه، دلش خوب بود
[ترجمه ترگمان]اسب آخته در این هفته با برد در ادینبورگ در روز پنج شنبه در قلب خوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The 4-year-old gelding had never encountered a sloppy track before, but took to it immediately.
[ترجمه گوگل]این کودک 4 ساله که در حال حرکت است تا به حال با یک مسیر درهم و برهم روبرو نشده بود، اما بلافاصله به سمت آن رفت
[ترجمه ترگمان]اسب آخته ۴ ساله پیش از این هرگز با یک شیار نا sloppy روبرو نشده بود، اما بلافاصله آن را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On his next outing, the gelding defeated the subsequent Gold Cup winner Garrison Savannah by seven lengths.
[ترجمه گوگل]در حرکت بعدی خود، گلدینگ برنده بعدی جام طلایی، Garrison Savannah را با هفت امتداد شکست داد
[ترجمه ترگمان]اسب آخته در گردش بعدی خود، برنده جام طلا subsequent winner را با هفت بار شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The locally-trained gelding jumped immaculately and made every yard of the running to score by two lengths from Moment of Truth.
[ترجمه گوگل]ژلدینگ محلی که تمرین کرده بود بی‌نقص پرید و در هر یاردی از دویدن به امتیاز دو امتداد از Moment of Truth رسید
[ترجمه ترگمان]اسب آخته که به صورت محلی تعلیم دیده بود، با immaculately می پرید و هر یارد می دوید تا دو بار از لحظه حقیقت نمره بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Francois Doumen-trained gelding has also been well backed and is quoted at 6-1 joint favourite with Captain Dibble.
[ترجمه گوگل]ژلدینگ تحت آموزش فرانسوا دومن نیز به خوبی مورد حمایت قرار گرفته است و در امتیاز 6-1 مشترک با کاپیتان دیبل نقل شده است
[ترجمه ترگمان]اسب آخته شده فرانسوا Doumen نیز مورد حمایت خوبی قرار گرفته است و در ۶ - ۱ مورد علاقه مشترک کاپیتان dibble نقل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hallo, k ? nnen ( Sie ) Geld ( in Kleingeld ) wechseln?
[ترجمه گوگل]سلام، ک؟ nnen ( Sie ) Geld ( در Kleingeld ) wechseln?
[ترجمه ترگمان]آه ای، کی؟ nnen (Sie)geld (در Kleingeld)wechseln؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Geld alleine reicht nicht, man braucht auch das Know - how, um es einzusetzen.
[ترجمه گوگل]Geld alleine reicht nicht, man braucht auch das Know - how, um es einzusetzen
[ترجمه ترگمان]تو فقط دنبال یه نفر هستی که اسمش رو داشته باشه، ام آر آی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Das Geld und die Welt und die Zeiten, und Glauben und Lieb und Treu.
[ترجمه گوگل]Das Geld und Die Welt und Die Zeiten، und Glauben und Lieb und Treu
[ترجمه ترگمان]داس geld (Welt)و (und)و Zeiten و Lieb (treu و treu)می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محروم کردن (فعل)
dispossess, cut off, debar, exclude, bereave, deprive, divest, evacuate, geld, foreclose, devest, disappoint

اخته کردن (فعل)
neuter, castrate, caponize, emasculate, geld, mutilate

بی تخمدان کردن (فعل)
geld, spay

انگلیسی به انگلیسی

• castrate an animal (especially a horse)

پیشنهاد کاربران

بپرس