gelation

/dʒeˈleɪʃən//dʒɪˈleɪʃən/

معنی: بستگی، انعقاد، سفت شدگی، بسته شدگی
معانی دیگر: عمل یخ بستن، منجمد شدن، سفتی، (مثل ژلاتین در اثر سرما) بستن، عمل سفت شدن، انعقاد مایع ژلاتین (در اثر سرد شدن)

مترادف ها

بستگی (اسم)
vicinity, connection, dependence, dependency, bind, concern, congelation, gelation, kinship, liaison

انعقاد (اسم)
conclusion, ratification, coagulation, coalescence, gelation, ligation

سفت شدگی (اسم)
concretion, gelation

بسته شدگی (اسم)
occlusion, gelation

تخصصی

[عمران و معماری] ژله شدن
[صنایع غذایی] ژله شدن : به فرم گرفتن ژله گفته می شود - ژله شدن : به فرم گرفتن ژله گفته می شود.
[نساجی] ژل شدن - ژلاتین
[پلیمر] ژل شدن

انگلیسی به انگلیسی

• coagulation; solidification (due to cold); freezing

پیشنهاد کاربران

gelation ( شیمی )
واژه مصوب: ژل شدن
تعریف: تشکیل شدن ژل از سُل
ژل شدن

بپرس