• : تعریف: (chiefly British) a lever used to change the arrangement of gears, esp. in an automobile transmission; gearshift.
جمله های نمونه
1. This kind of cars spares the gear lever.
[ترجمه گوگل]این نوع خودروها از دسته دنده صرفه جویی می کنند [ترجمه ترگمان]این نوع ماشین ها، اهرم را تعمیر می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Put the gear lever in the neutral position.
[ترجمه گوگل]اهرم دنده را در حالت خنثی قرار دهید [ترجمه ترگمان]اهرم را در موقعیت خنثی قرار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Push the gear lever into first.
[ترجمه گوگل]ابتدا دسته دنده را به داخل فشار دهید [ترجمه ترگمان]اهرم را اول فشار دهید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He let Lily steer and work the gear lever and promised to teach her how to drive.
[ترجمه سمیرا] او به لی لی اجازه داد که با فرمان و اهرم دنده کار کند و قول داد به او رانندگی یاد دهد.
|
[ترجمه گوگل]او به لیلی اجازه داد تا اهرم دنده را هدایت کند و کار کند و به او قول داد که رانندگی را به او بیاموزد [ترجمه ترگمان]اون گذاشت لی لی گاو رو هدایت کنه و اهرم رو کار کنه و قول داده که بهش یاد بده چطور رانندگی کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The high-low button on the gear lever is a pleasure to work with; so is the forward-reverse selector.
[ترجمه گوگل]دکمه بالا-کم روی دسته دنده کار کردن با آن لذت بخش است انتخابگر جلو-عقب نیز همینطور است [ترجمه ترگمان]دکمه پایین - پایین روی اهرم لوازم، لذت کار کردن با انتخاب گر رو به جلو است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The little gear lever feels like a tin opener on a string of cables.
[ترجمه گوگل]اهرم دنده کوچک مانند یک درب بازکن روی یک رشته کابل است [ترجمه ترگمان]اهرم کوچک چرخ دنده مانند یک شروع کننده بازی روی یک رشته کابل ها احساس می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But the group selector, like the main gear lever, does ask for more than average effort from its user.
[ترجمه گوگل]اما انتخابگر گروه، مانند دسته دنده اصلی، تلاش بیش از حد متوسط را از کاربر خود می خواهد [ترجمه ترگمان]اما انتخاب گر گروه، مانند اهرم اصلی، بیش از میانگین تلاش کاربر خود سوال می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. No palm print on the gear lever, for instance.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، هیچ اثر کف دست روی اهرم دنده وجود ندارد [ترجمه ترگمان]برای مثال، هیچ اثر کف دستش بر روی اهرم تنظیم نشده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The gear lever also chatters in its plastic cup, if it has not been replaced try that.
[ترجمه گوگل]اهرم دنده نیز در لیوان پلاستیکی خود به صدا در می آید، اگر تعویض نشده است، آن را امتحان کنید [ترجمه ترگمان]اهرم بندی هم چنین در فنجان پلاستیکی خود صحبت می کند، اگر جای آن را امتحان نکرده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It'd take all of you to shift the gear lever.
[ترجمه گوگل]همه شما باید دسته دنده را عوض کنید [ترجمه ترگمان] همه تون رو می گیره تا the رو عوض کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In Britain they call a gearshift a gear lever.
[ترجمه گوگل]در بریتانیا به تعویض دنده اهرم دنده می گویند [ترجمه ترگمان]در بریتانیا آن ها یک اهرم را با اهرم می گویند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Through the middle-of-the-night streets, seem to have forgotten how to drive, is this the gear lever?
[ترجمه گوگل]در خیابان های نیمه شب، به نظر می رسد که رانندگی را فراموش کرده اید، آیا این دسته دنده است؟ [ترجمه ترگمان]از طریق خیابان های اواسط شب، به نظر می رسد فراموش کرده اید که چطور رانندگی کنید، این اهرم لوازم است؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Vasili glanced over his shoulder, his foot already on the brake and his hand dipping towards the gear lever.
[ترجمه گوگل]واسیلی روی شانه اش نگاه کرد، پایش روی ترمز بود و دستش به سمت دسته دنده فرو رفت [ترجمه ترگمان]واسیلی به پشت سرش نگاه کرد، پایش روی ترمز دستی تکان خورد و دستش را به سمت اهرم برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The white exterior will be matched with a red leather interior and complimented by unique red colouring for stitching on the gear lever gaiter .
[ترجمه گوگل]نمای بیرونی سفید با فضای داخلی چرمی قرمز تطبیق داده می شود و با رنگ قرمز منحصر به فرد برای دوخت روی گتر دسته دنده تطبیق داده می شود [ترجمه ترگمان]ظاهر سفید با یک فضای داخلی چرم قرمز تطبیق داده می شود و از رنگ قرمز منحصر به فرد برای چسباندن روی اهرم gear استفاده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• handle for switching speeds or gears a gear lever is the lever that you use to change gear in a car or other vehicle.
پیشنهاد کاربران
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی: hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب front bumper = سپر جلو ... [مشاهده متن کامل]
rear bumper = سپر عقب windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو rear window = شیشه عقب side window = شیشه بغل windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن roof = سقف sunroof = پنجره سقفی roofrack = باربند
trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس chassis = شاسی number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز brake pedal = پدال ترمز clutch = کلاچ emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی brake pad = لنت ترمز wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل rear - view mirror = آینه وسط steering wheel = فرمان horn = بوق ignition = استارت gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار speedometer = سرعت سنج fuel gauge = آمپر سوخت tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب glove compartment / glove box = جعبه داشبورد dashboard = داشبورد seat belt = کمربند ایمنی door handle = دستگیره در cooler = کولر heater = بخاری air vent = دریچه کولر ( و بخاری ) headrest = پشت سری صندلی visor = آفتاب گیر driver's seat = صندلی راننده passenger seat = صندلی شاگرد stop light / brake light = چراغ ترمز reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما oil filter = فیلتر روغن air filter = فیلتر هوا radiator = رادیاتور fuel tank = باک بنزین gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین spark plug / sparking plug = شمع fuel injection system = کاربُراتور radiator hose = شلنگ رادیاتور fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام timing belt = تسمه تایم alternator = دینام cylinder = سیلندر piston = پیستون gearbox = گیربکس coolant = مایع خنک کننده airbag = کیسه هوا automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی