1. In France you cannot be gazumped.
[ترجمه گوگل]در فرانسه نمی توان شما را غافلگیر کرد
[ترجمه ترگمان]در فرانسه شما نمی توانید gazumped باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در فرانسه شما نمی توانید gazumped باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We shan't be buying the house: we've been gazumped .
[ترجمه گوگل]ما خانه را نخواهیم خرید: ما را غافلگیر کرده اند
[ترجمه ترگمان]ما این خانه را نخواهیم خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما این خانه را نخواهیم خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. During the 1980s property boom, gazumping was common.
[ترجمه گوگل]در طول رونق املاک در دهه 1980، گازومپینگ رایج بود
[ترجمه ترگمان]در طول دهه ۱۹۸۰ میلادی، gazumping رایج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در طول دهه ۱۹۸۰ میلادی، gazumping رایج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. During the 1980s, practices like gazumping gave the property business in England a bad name.
[ترجمه گوگل]در طول دهه 1980، شیوه هایی مانند گازومپینگ نام بدی به کسب و کار املاک در انگلستان داد
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۸۰، اقداماتی مانند gazumping به تجارت ملک در انگلستان یک نام بد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۸۰، اقداماتی مانند gazumping به تجارت ملک در انگلستان یک نام بد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We were gazumped at the last minute.
[ترجمه گوگل]در آخرین لحظه مات و مبهوت بودیم
[ترجمه ترگمان] ما توی آخرین لحظات \"gazumped\" بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما توی آخرین لحظات \"gazumped\" بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Housing log books and an end to gazumping will also help home buyers.
[ترجمه گوگل]کتابهای ثبتنام مسکن و پایان دادن به گزاف گویی نیز به خریداران خانه کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]دفاتر ثبت مسکن و پایان به gazumping نیز به خریداران خانگی کمک خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دفاتر ثبت مسکن و پایان به gazumping نیز به خریداران خانگی کمک خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Sally's offer for the house has been accepted, but she's worried she might be gazumped.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد سالی برای خانه پذیرفته شده است، اما او نگران است که مبادا مبهوت شود
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد سالی برای خانه پذیرفته شده است، اما او نگران است که ممکن است او gazumped باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد سالی برای خانه پذیرفته شده است، اما او نگران است که ممکن است او gazumped باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Prices have dropped to a reasonable level, and we have buyers competing for them, with gazumping going on.
[ترجمه گوگل]قیمتها به سطح معقولی کاهش یافته است و ما خریدارانی داریم که برای آنها رقابت میکنند
[ترجمه ترگمان]قیمت ها به سطح معقولی رسیده اند و ما در حال رقابت برای آن ها هستیم و gazumping ادامه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قیمت ها به سطح معقولی رسیده اند و ما در حال رقابت برای آن ها هستیم و gazumping ادامه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید