gayly


معنی: با خوشحالی، با سرور و نشاط
معانی دیگر: رجوع شود به: gaily، gaily با خوشحالی ز با سرور و نشاط

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: variant of gaily.

جمله های نمونه

1. Broad leaves shone and swung gayly in rhyme.
[ترجمه گوگل]برگ‌های پهن می‌درخشیدند و در قافیه به شکل همجنس‌گرا می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]برگ های پهن، شادمانه درخشیدن گرفت و در شعر به حرکت درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The solitary gayly apparelled clerk from Bonneville was in a fever of agitation.
[ترجمه گوگل]منشی منفرد لباس همجنسگرا از بونویل در تبی از آشفتگی بود
[ترجمه ترگمان]منشی جوان و شاد solitary که از فرط هیجان و هیجان آمده بود به هیجان آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. " Let's stroll about, " he said gayly, rising and surveying all the lovely park.
[ترجمه گوگل]او با همجنسگرایی گفت: "بیا قدم بزنیم "
[ترجمه ترگمان]او شادمانه گفت: \"بیایید در مورد آن قدم بزنیم\"، از جا برخاست و همه پارک دوست داشتنی را برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The solitary gayly appareled clerk from Bonneville was in a fever of agitation.
[ترجمه گوگل]منشی منفرد لباس همجنسگرا از بونویل در تبی از آشفتگی بود
[ترجمه ترگمان]کارمند جوان و شاد و شاد appareled، که از فرط هیجان و هیجان آمده بود، به هیجان آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hurstwood glanced over his paper rather gayly.
[ترجمه گوگل]هرستوود نگاهی نسبتاً همجنس گرا به کاغذش انداخت
[ترجمه ترگمان]کلاید با خوشحالی روزنامه اش را ورق زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The gamin made the military salute and passed gayly through the opening in the large barricade.
[ترجمه گوگل]گامین سلام نظامی کرد و از دهانه سنگر بزرگ عبور کرد
[ترجمه ترگمان]لات سلام نظامی داد و شادمان از باز شدن در سنگر بزرگ گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The gayly apparelled clerk from the Bonneville store lost his head in the confusion.
[ترجمه گوگل]منشی لباس همجنسگرا از فروشگاه بونویل در سردرگمی سر خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]فروشنده شاد و شادمانه از فروشگاه Bonneville سر خود را با آشفتگی از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the stoves were lighted, a huge fire blazed gayly in the fireplace.
[ترجمه گوگل]همه اجاق ها روشن بودند، آتشی عظیم در شومینه شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]همه اجاق ها روشن بود و آتش بزرگی در بخاری شعله ور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

با خوشحالی، با سرور و نشاط (قید)
gaily, gayly

انگلیسی به انگلیسی

• happily, joyfully, cheerfully; with bright colors or decorations; flamboyantly (also gaily)

پیشنهاد کاربران

بپرس