gavel

/ˈɡævl̩//ˈɡævl̩/

معنی: بهره غیر مجاز، چکش حراجی
معانی دیگر: چکش چوبی (که رییس جلسه برای جلب توجه یا درخواست سکوت بر میز می کوبد)، کوبه، با چکش چوبی کوبیدن (بر میز)، با کوبیدن چکش چوبی آغاز یا پایان جلسه را اعلام کردن، باج، خراج، ربا، چکش چوبی حراجکنندگان یاروسای انجمن ها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small hammer, usu. wooden, used by a judge or someone presiding over a meeting or auction to get attention, call for order, or signal a sale.

- The judge pounded her gavel and called for order in the courtroom.
[ترجمه گوگل] قاضی شتر او را کوبید و خواستار نظم در دادگاه شد
[ترجمه ترگمان] قاضی چکش را به صدا درآورد و دستور داد که در تالار دادگاه نظم و ترتیب برقرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Then he banged a gavel to pronounce them married and they all kissed, to wild applause from the gallery.
[ترجمه گوگل]سپس با ضربه ای به چوبی کوبید که آنها را متاهل اعلام کند و همه آنها را بوسیدند، با تشویق وحشیانه گالری
[ترجمه ترگمان]بعد چکش را به صدا در آورد تا آن ها را به عقد ازدواج درآورد و همه یکدیگر را بوسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Using the butt of a pistol as a gavel Rayne began the auction.
[ترجمه گوگل]با استفاده از قنداق تپانچه به عنوان یک گاو، رین حراج را آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از قنداق تفنگ به عنوان یک چکش چوبی، حراج را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What it means is they will share the gavel until House Speaker Newt Gingrich takes over as permanent convention chairman.
[ترجمه گوگل]معنی آن این است که تا زمانی که نیوت گینگریچ، رئیس مجلس نمایندگان، به عنوان رئیس دائمی کنوانسیون نائل شود، آن ها را با هم تقسیم خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]چیزی که به آن معنی است این است که تا زمانی که سخنگوی مجلس، نیوت گینگریچ به عنوان رئیس همیشگی کنوانسیون انتخاب شود، چکش را به اشتراک خواهند گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The big gavel of term limits has come down hard.
[ترجمه گوگل]غول بزرگ محدودیت های دوره به سختی پایین آمده است
[ترجمه ترگمان]چکش بزرگ محدودیت های بلند مدت به سختی پایین آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The new jacket, with its swinging gavel and bold lettering, looks like a John Grisham thriller.
[ترجمه گوگل]ژاکت جدید، با سنگ شکن تاب دار و حروف برجسته، شبیه یک فیلم هیجان انگیز جان گریشام است
[ترجمه ترگمان]ژاکت نو، با چکش چکش و حروف خشن شبیه جان گریشا Grisham است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The new Senate president banged down the gavel and called the chamber to order with a strong firm voice.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور جدید مجلس سنا با صدایی محکم و محکم چوب را به زمین کوبید و مجلس را به نظم فراخواند
[ترجمه ترگمان]رئیس جدید مجلس سنا چکش را به زمین زد و با صدای محکم محکمی به اتاق زنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Maitre Tajan will be bringing the gavel down on two attractive paintings from the Polo collection in this sale of Old Masters.
[ترجمه گوگل]Maitre Tajan در این فروش از استادان قدیمی، دو تابلوی نقاشی جذاب از مجموعه پولو را پایین می آورد
[ترجمه ترگمان]استاد tajan گریم را روی دو تابلو جذاب از مجموعه چوگان در این فروش استادان قدیم می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The auctioneer pounded his gavel. " Going once, twice, SOLD for $ 10! "
[ترجمه گوگل]حراج گیر به چوب دستی اش کوبید "یک بار، دو بار، به قیمت 10 دلار فروخته شد!"
[ترجمه ترگمان]آقای ترومبل با چکش ضربه زد و گفت: \" یکبار، دو بار، به قیمت ۱۰ دلار \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He rapped his gavel to call the committee into session.
[ترجمه گوگل]او چنگ خود را زد تا کمیته را به جلسه دعوت کند
[ترجمه ترگمان]او چکش را به صدا در آورد تا جلسه را به جلسه احضار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The gavel has a frog's head as frogs symbolize change in Japanese culture.
[ترجمه گوگل]غلتک دارای سر قورباغه است زیرا قورباغه ها نماد تغییر در فرهنگ ژاپنی هستند
[ترجمه ترگمان]سر یک قورباغه به عنوان قورباغه نماد تغییر در فرهنگ ژاپنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Seats are assigned for Golden Gavel Luncheon the President's Dinner Dance, and the international speech contest.
[ترجمه گوگل]صندلی‌ها برای رقص شام رئیس جمهور و مسابقه بین‌المللی سخنرانی اختصاص داده شده است
[ترجمه ترگمان]کرسی های مجلس به خاطر رقص شام، رقص شام رئیس جمهور و رقابت بین المللی سخنرانی اختصاص داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can have the gavel next, but right now she's got it.
[ترجمه گوگل]می‌توانید بعد از آن غلتک بخورید، اما در حال حاضر او آن را دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]تو میتونی چکش کنی، اما همین الان پیداش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The judge took up the gavel with solemnity.
[ترجمه گوگل]قاضی با قاطعیت، سنگر را گرفت
[ترجمه ترگمان]قاضی با ابهت چکش را بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The auctioneer laid down his gavel. 'I'm sorry, the auction is over. '
[ترجمه گوگل]حراج گیر کاسه اش را زمین گذاشت "متاسفم، حراج به پایان رسید '
[ترجمه ترگمان]آقای ترومبل چکش را روی میز گذاشت متاسفم، حراج تمام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهره غیر مجاز (اسم)
gavel

چکش حراجی (اسم)
gavel

انگلیسی به انگلیسی

• small wooden mallet used by a judge or presiding officer to bring a meeting to order; auctioneer's hammer used to indicate a sale
feudal rent (medieval england); pile of corn that has been cut and is ready to be made into sheaves (archaic)
pound on with a small mallet, hammer; rent land (medieval england); pile corn into a heap in preparation for making into sheaves (archaic)
a gavel is a small wooden hammer that you bang on a table to get attention when you are officially in charge of a formal event such as a meeting.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A small mallet used by a judge to bring order in court 🔨
🔍 مترادف: Hammer
✅ مثال: The judge struck the gavel to call the courtroom to order.
مثال؛
For example, a judge might strike the gavel and say, “Order in the court!”
In a discussion about courtroom decorum, someone might say, “The judge’s gavel is a powerful symbol of authority. ”
...
[مشاهده متن کامل]

In a television show featuring a judge, the character might pick up the gavel and say, “Court is now in session. ”

چکش
صرفا مینویسم که توی سرچ هم بیاد، و الی معنیش چکش قاضیه
چکشی ک قاضی روی میز می زند

بپرس