gaudiness


زرق وبرق، خودنمایی، جلوه فروشی

جمله های نمونه

1. A universe of ineffable gaudiness spun itself out in his brain while the clock ticked on the wash-stand and the moon soaked with wet light his tangled clothes upon the floor.
[ترجمه گوگل]دنیایی از ظرافت وصف ناپذیر خود را در مغزش می چرخاند در حالی که ساعت روی دستشویی تیک تاک می کرد و ماه با نور خیس لباس های درهم تنیده اش را روی زمین خیس می کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که عقربه ساعت روی زمین تیک تاک می کرد و ماه خیس از نور خیس و خیس عرق روی زمین بود، دنیایی از gaudiness وصف ناپذیر به مغزش هجوم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gaudiness and its companion brilliance, are your birthright as a bicyclist!
[ترجمه گوگل]Gaudiness و درخشش همراه آن، حق اصلی شما به عنوان یک دوچرخه سوار است!
[ترجمه ترگمان]استعداد و استعدادش، حق و حقوق شما به عنوان یک bicyclist است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. July, yearses ~ now, at Kun mountain gaudiness plastic hardware product limited company work.
[ترجمه گوگل]جولای، سال ~ در حال حاضر، در کوه کان ظرافت پلاستیک سخت افزار محصول شرکت محدود کار می کند
[ترجمه ترگمان]ژوئیه، yearses در حال حاضر، در یک شرکت محدود سخت افزار پلاستیکی کار شرکت را محدود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The whole individual takes a kind of overbearing gaudiness.
[ترجمه گوگل]کل فرد نوعی زرنگی سرسام آور به خود می گیرد
[ترجمه ترگمان]تمام افراد یک نوع of overbearing را به خود می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gaudiness as a kind of aesthetic style rises in postmodern society.
[ترجمه گوگل]گئودینس به عنوان نوعی سبک زیبایی شناختی در جامعه پست مدرن مطرح می شود
[ترجمه ترگمان]gaudiness به عنوان نوعی سبک هنری در جامعه پست مدرن بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The European antique furniture are gaudiness.
[ترجمه گوگل]مبلمان عتیقه اروپایی زیبا هستند
[ترجمه ترگمان]اثاثیه قدیمی اروپایی پر زرق و برق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gaudiness is not only an aesthetic style, but also linked with the changes of economy, politics, culture and value orientation.
[ترجمه گوگل]زیبایی نه تنها یک سبک زیباشناختی است، بلکه با تغییرات اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جهت گیری ارزشی نیز مرتبط است
[ترجمه ترگمان]gaudiness نه تنها یک سبک زیبایی شناختی است بلکه با تغییر اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جهت گیری ارزش مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If so, I think that shows style: an understated elegance with just a touch of gaudiness.
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، من فکر می‌کنم که این نشان‌دهنده استایل است: ظرافتی کم‌رنگ و تنها با کمی ظرافت
[ترجمه ترگمان]اگر اینطور است، من فکر می کنم که این سبک نشان می دهد: یک ظرافت ساده و تنها با یک لمس of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bacon once used such scratches to express the suppressed vitality in human body, and to show a kind of 'ghostlike gaudiness ' (Robert Hughes) in the picture effectiveness.
[ترجمه گوگل]بیکن زمانی از چنین خراش هایی برای بیان سرزندگی سرکوب شده در بدن انسان و برای نشان دادن نوعی «زیبائی شبح مانند» (رابرت هیوز) در اثربخشی تصویر استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]بیکن زمانی از چنین خراش های برای بیان سرزندگی سرکوب شده بدن انسان استفاده کرده و نوعی of gaudiness (Robert Hughes)را در اثربخشی تصویر نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ode, which is from the book of Songs, Chu"s Tombs, requires the language gaudiness, gorgeous style of writing, the metre and sentence type. The end part usually talks about gain and loss. Mr. "
[ترجمه گوگل]قصیده که از کتاب ترانه‌ها، مقبره‌های چو است، نیاز به زرنگی زبان، سبک نگارش زیبا، متر و نوع جمله دارد قسمت پایانی معمولاً در مورد سود و زیان صحبت می‌کند
[ترجمه ترگمان]قصیده، که از کتاب آهنگ ها، Tombs چو، به زبان gaudiness، سبک جذاب نوشته، متر و نوع محکومیت نیاز دارد بخش پایانی معمولا در مورد به دست آوردن و از دست دادن است اقای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Especially analysis and discuss deeply on the motivation of artists' aesthetic pursuit in the special history time as cynicism, Popi, gaudiness and so on.
[ترجمه گوگل]به خصوص در مورد انگیزه پیگیری زیبایی‌شناختی هنرمندان در زمان خاص تاریخ مانند بدبینی، پوپی، زرنگی و غیره، عمیقاً تحلیل و بحث کنید
[ترجمه ترگمان]به خصوص آنالیز و بحث عمیق در مورد انگیزه پی گیری زیبایی شناسی هنرمندان در تاریخ خاص به عنوان cynicism، Popi، gaudiness و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bacon once used such scratches to express the suppressed vitality in human body, and to show a kind of 'ghostlike gaudiness ' in the picture effectiveness.
[ترجمه گوگل]بیکن زمانی از چنین خراش هایی برای بیان سرزندگی سرکوب شده در بدن انسان و نشان دادن نوعی «زیبائی شبح مانند» در تصویر استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]بیکن زمانی از چنین خراش های برای بیان سرزندگی سرکوب شده بدن انسان استفاده کرده، و نوعی ghostlike gaudiness در اثربخشی تصویر نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ms Xu conceives that the success of a hotel is not based on its luxury or gaudiness but on a lucid orientation and a full play of its strength.
[ترجمه گوگل]خانم خو تصور می کند که موفقیت یک هتل بر اساس تجمل یا زیبایی آن نیست، بلکه بر اساس جهت گیری شفاف و بازی کامل از قدرت آن است
[ترجمه ترگمان]خانم Xu تصور می کند که موفقیت یک هتل نه براساس تجملات و یا gaudiness بلکه در جهت گیری روشن و یک نمایش کامل از قدرت آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The poets of Huajian School were enlightened by the tales of Taoist culture, which set the poets to fly their imagination, thus adding touches of gaudiness and discernible beauty to Hua-jan Ci.
[ترجمه گوگل]شاعران مکتب هوآجیان با افسانه‌های فرهنگ تائوئیستی که شاعران را به تخیل خود می‌پروراند، روشن می‌شدند و بدین‌ترتیب ظرافت و زیبایی قابل تشخیص را به Hua-jan Ci اضافه می‌کردند
[ترجمه ترگمان]شاعران مدرسه Huajian از داستان های فرهنگ Taoist الهام گرفته بودند، که شاعران را بر آن می داشت که نیروی تخیل خود را به پرواز درآورند و در نتیجه adding of و زیبایی قابل تشخیص را با Ci نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• garishness, loudness, tackiness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : gaudiness / gaud
✅️ صفت ( adjective ) : gaudy
✅️ قید ( adverb ) : gaudily

بپرس