gaucherie

/ˈɡoʊʃəri//ˈɡəʊʃəri/

معنی: ناشیگری، خام دستی
معانی دیگر: ندانم کاری، بی عرضگی، (از نظر مردم داری و آداب اجتماعی) بی ملاحظگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act, behavior, or expression that is gauche.

(2) تعریف: tactlessness; awkwardness.

- We attributed his gaucherie to his lack of experience amongst the upper classes.
[ترجمه گوگل] ما حقارت او را به عدم تجربه او در میان طبقات بالا نسبت دادیم
[ترجمه ترگمان] ما gaucherie را به فقدان تجربه در میان طبقات بالا نسبت دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. And he suffered from moral gaucherie also: he disapproved, he reproved.
[ترجمه گوگل]و او همچنین از ظلم اخلاقی رنج می برد: او مخالفت کرد، او سرزنش کرد
[ترجمه ترگمان]و همچنین از gaucherie اخلاقی هم رنج می برد؛ او سرزنش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. First love is a little gaucherie with a lot of curious.
[ترجمه گوگل]عشق اول یک گوشری کوچک با کنجکاوی های زیاد است
[ترجمه ترگمان]عشق اول کمی gaucherie و خیلی هم کنجکاو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I cannot stand his gaucherie any more.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم بیش از این طمع او را تحمل کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم بیش از این وحشت او را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He didn't realize what a gaucherie he'd made.
[ترجمه گوگل]او متوجه نشد که چه قیچی ساخته است
[ترجمه ترگمان]او متوجه نشد که او چه قدر ناراحت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her poor academic record was traded in for the sharpest of wits, her gaucherie for poise.
[ترجمه گوگل]سوابق تحصیلی ضعیف او با هوش و ذکاوت او معامله می‌شد
[ترجمه ترگمان]سوابق دانشگاهی او به خاطر هوشیاری و هشیاری او عوض شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناشیگری (اسم)
gaucherie

خام دستی (اسم)
callowness, gaucherie, inexperience

انگلیسی به انگلیسی

• lack of tact; crudeness; awkwardness; lack of social grace

پیشنهاد کاربران

بپرس