gateway

/ˈɡeɪˌtwe//ˈɡeɪtweɪ/

معنی: مدخل، دروازه
معانی دیگر: درون راه، وسیله ی دستیابی، راهگاه، راه درب دار، راه جلو دروازه، هشتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an opening or passageway that may be closed by means of a gate.

(2) تعریف: a place or point that provides access to something.
مشابه: door, threshold

- That job is the gateway to success.
[ترجمه گوگل] آن شغل دروازه موفقیت است
[ترجمه ترگمان] این شغل دروازه ای به موفقیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the khyber pass was considered to be the gateway to india
گردنه ی خیبر راه دستیابی به هند تلقی می شد.

2. He walked across the park and through a gateway.
[ترجمه گوگل]او از پارک عبور کرد و از یک دروازه عبور کرد
[ترجمه ترگمان]از پارک گذشت و از دروازه عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They turned through the gateway on the left.
[ترجمه گوگل]از دروازه سمت چپ چرخیدند
[ترجمه ترگمان]از دروازه سمت چپ پیچیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. St. Louis is the gateway to the West.
[ترجمه گوگل]سنت لوئیس دروازه ورود به غرب است
[ترجمه ترگمان]اس تی لوئیس دروازه غرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't stand there blocking the gateway!
[ترجمه گوگل]در آنجا بایستید و دروازه را مسدود کنید!
[ترجمه ترگمان]اونجا واینسا و جلوی دروازه رو بگیر!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A man collected tolls at the gateway.
[ترجمه گوگل]مردی عوارضی را در دروازه جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]مردی tolls را در دم دروازه جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lyons is the gateway to the Alps for motorists driving out from Britain.
[ترجمه گوگل]لیون دروازه ورود به کوه های آلپ برای رانندگانی است که از بریتانیا خارج می شوند
[ترجمه ترگمان]لیون دروازه رشته کوه های آلپ برای رانندگانی است که از بریتانیا بیرون رانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A good education is the gateway to success.
[ترجمه گوگل]آموزش خوب دروازه موفقیت است
[ترجمه ترگمان]آموزش خوب، دروازه موفقیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Manchester is known as the gateway to the north.
[ترجمه گوگل]منچستر به عنوان دروازه شمال شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]منچستر بعنوان دروازه شمال شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Increasingly our role is as a gateway to information.
[ترجمه گوگل]نقش ما به طور فزاینده ای به عنوان دروازه ای برای اطلاعات است
[ترجمه ترگمان]به طور فزاینده ای، نقش ما به عنوان یک دروازه برای اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The port of Dover is England's gateway to Europe.
[ترجمه گوگل]بندر دوور دروازه انگلستان به اروپا است
[ترجمه ترگمان]بندر دوور، دروازه ورود به اروپا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Twin towers flanked the castle gateway.
[ترجمه گوگل]برج های دوقلو در کنار دروازه قلعه بودند
[ترجمه ترگمان]دو برج در دو طرف دروازه قلعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The narrow gateway left me little margin for error as I reversed the car.
[ترجمه گوگل]دروازه باریک برای من حاشیه کمی برای خطا باقی گذاشت که ماشین را به عقب برگرداندم
[ترجمه ترگمان]همان طور که ماشین را برعکس می کردم، دروازه باریک، حاشیه ای برایم باقی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A good education can be the gateway to success.
[ترجمه گوگل]یک آموزش خوب می تواند دروازه موفقیت باشد
[ترجمه ترگمان]آموزش خوب می تواند دروازه موفقیت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hard work is the gateway to success.
[ترجمه گوگل]سخت کوشی دروازه موفقیت است
[ترجمه ترگمان]کار سخت، دروازه موفقیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدخل (اسم)
access, entry, portal, entrance, gateway, gate, entree, mouth, firth, estuary, foreword, ostium

دروازه (اسم)
portal, gateway, gate, goal

تخصصی

[کامپیوتر] دروازه ؛ گذرگاه ؛ مسیر دریچه ،اتصال میان دو شبکه نامتشابه کامپیوتری که دو شبکه ارتباطی متفاوت و مجزا را به هم وصل می کند - دروازه - اتصال میان شبکه های مختلف کامپیوتری .
[برق و الکترونیک] دروازه، مدخل، راهرو

انگلیسی به انگلیسی

• american corporation headquartered in california, manufacturer and distributor of personal computer systems and related equipment
entrance, portal; passage; computer which connects two networks (computers)
a gateway is an entrance where there is a gate.
something that is considered the entrance to a larger or more important thing can be described as the gateway to the larger thing.

پیشنهاد کاربران

گریزگاه
درگاه بانکی
payment gateway - - - > درگاه پرداخت
راه ورود
مسیر
سَردَر
دروازه
واژه getaway به معنی گشت و گذار کوتاه است و با gateway به معنی دروازه یا درگاه کامپیوتری متفاوت است یکی از دوستان آن را اشتباه معنی کرده
سفر کوتاه - گشت وگذار کوتاه - سفری که برای فرار از مشغله های روتین روزانه برنامه ریزی می شود
We booked a charming cabin in the countryside as our gateway to a peaceful weekend getaway from the bustling city life
Gateway سبب می شود تا ارتباط بین دو شبکه با پروتکل های متفاوت برقرار شود و یک ورودی و خروجی برای شبکه است که می توان هم در شبکه WAN و هم در LAN استفاده کرد. یک Gateway به عنوان مبدل پروتکل عمل می کند تا
...
[مشاهده متن کامل]
کاربران بتوانند ارتباطات را از طریق اینترنت ارسال و دریافت کنند. به Gateway ، دروازه هم گفته می شود و شما بدون Gateway نمی توانید به اینترنت دسترسی داشته باشید. Gateway سبب می شود تا دستگاه های موجود در یک شبکه بتوانند با دستگاه های موجود در شبکه دیگر ارتباط برقرار کنند. Gateway می تواند به صورت نرم افزاری، سخت افزاری و یا ترکیبی از هر دو پیاده سازی شود. از آنجایی که یک Network Gateway طبق تعریف در لبه یک شبکه ظاهر می شود، قابلیت های مرتبط مانند فایروال ها و سرورهای پراکسی تمایل دارند با آن یکپارچه شوند.

منابع• https://mahanshabake.com/what-is-gateway/
دروازه ورود به جایی
gateway ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: درواره
تعریف: 1. افزاره‏ای که بین شبکه‏های رایانه‏ای با پروتکل های متفاوت ارتباط برقرار می‏کند|||2. در شبکۀ مخابراتی، افزاره یا نرم‏افزاری که مقصد بسته‏های اطلاعاتی یا پیام ها را تعیین می‏کند
اول کار ، مثلا اون پاتوق اول کارشونه
گذرگاه
درگاه، ورودی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس