1. the khyber pass was considered to be the gateway to india
گردنه ی خیبر راه دستیابی به هند تلقی می شد.
2. He walked across the park and through a gateway.
[ترجمه گوگل]او از پارک عبور کرد و از یک دروازه عبور کرد
[ترجمه ترگمان]از پارک گذشت و از دروازه عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They turned through the gateway on the left.
4. St. Louis is the gateway to the West.
[ترجمه گوگل]سنت لوئیس دروازه ورود به غرب است
[ترجمه ترگمان]اس تی لوئیس دروازه غرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Don't stand there blocking the gateway!
[ترجمه گوگل]در آنجا بایستید و دروازه را مسدود کنید!
[ترجمه ترگمان]اونجا واینسا و جلوی دروازه رو بگیر!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A man collected tolls at the gateway.
[ترجمه گوگل]مردی عوارضی را در دروازه جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان]مردی tolls را در دم دروازه جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lyons is the gateway to the Alps for motorists driving out from Britain.
[ترجمه گوگل]لیون دروازه ورود به کوه های آلپ برای رانندگانی است که از بریتانیا خارج می شوند
[ترجمه ترگمان]لیون دروازه رشته کوه های آلپ برای رانندگانی است که از بریتانیا بیرون رانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A good education is the gateway to success.
9. Manchester is known as the gateway to the north.
[ترجمه گوگل]منچستر به عنوان دروازه شمال شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]منچستر بعنوان دروازه شمال شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Increasingly our role is as a gateway to information.
[ترجمه گوگل]نقش ما به طور فزاینده ای به عنوان دروازه ای برای اطلاعات است
[ترجمه ترگمان]به طور فزاینده ای، نقش ما به عنوان یک دروازه برای اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The port of Dover is England's gateway to Europe.
[ترجمه گوگل]بندر دوور دروازه انگلستان به اروپا است
[ترجمه ترگمان]بندر دوور، دروازه ورود به اروپا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Twin towers flanked the castle gateway.
[ترجمه گوگل]برج های دوقلو در کنار دروازه قلعه بودند
[ترجمه ترگمان]دو برج در دو طرف دروازه قلعه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The narrow gateway left me little margin for error as I reversed the car.
[ترجمه گوگل]دروازه باریک برای من حاشیه کمی برای خطا باقی گذاشت که ماشین را به عقب برگرداندم
[ترجمه ترگمان]همان طور که ماشین را برعکس می کردم، دروازه باریک، حاشیه ای برایم باقی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A good education can be the gateway to success.
[ترجمه گوگل]یک آموزش خوب می تواند دروازه موفقیت باشد
[ترجمه ترگمان]آموزش خوب می تواند دروازه موفقیت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Hard work is the gateway to success.