gastronomic

/ɡəˌstrɑːˈnɑːmɪk//ˌɡæstrəˈnɒmɪk/

معنی: وابسته به غذا و پخت و پز
معانی دیگر: وابسته به غذا و پخت وپز
gastronomic(al)
مربوط به علم خوردن

جمله های نمونه

1. Paris is the gastronomic capital of the world.
[ترجمه گوگل]پاریس پایتخت غذای جهان است
[ترجمه ترگمان]پاریس پایتخت gastronomic جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Dordogne region's gastronomic specialities include truffles and foie gras.
[ترجمه گوگل]غذاهای خاص منطقه دوردون شامل ترافل و فوی گراس است
[ترجمه ترگمان]The gastronomic region شامل truffles ها و gras foie است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She is sampling gastronomic delights along the Riviera.
[ترجمه گوگل]او در امتداد ریویرا از لذت های خوراکی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]در ریوی (ریوی)زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This dish is a gastronomic delight.
[ترجمه گوگل]این غذا یک غذای لذت بخش است
[ترجمه ترگمان]این غذا خیلی لذت بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As a gastronomic centre, Nottingham can offer a mouthwatering selection of venues for the hungry visitor.
[ترجمه گوگل]ناتینگهام به‌عنوان یک مرکز غذا و غذا، می‌تواند مجموعه‌ای از مکان‌های جذاب را برای بازدیدکنندگان گرسنه ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک مرکز gastronomic، ناتینگهام می تواند انتخاب mouthwatering برای مهمان های گرسنه را ارائه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On Sunday, the gastronomic action kicks off with a pancake breakfast sponsored by the Rotary Club.
[ترجمه گوگل]یکشنبه، اکشن خوراکی با صبحانه پنکیک با حمایت باشگاه روتاری آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]در روز یکشنبه، اقدام gastronomic با یک صبحانه کلوچه ای که توسط انجمن روتاری پشتیبانی می شود آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The restaurant offers a special gastronomic menu.
[ترجمه گوگل]این رستوران منوی مخصوص غذا را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]رستوران منوی مخصوص gastronomic را پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One thing is for sure: In gastronomic terms there is not one Provence but many Provences.
[ترجمه گوگل]یک چیز قطعی است: از نظر غذا شناسی یک پروونس نیست بلکه پروونس های زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک چیز مسلم است: به عبارت دیگر پرووانس، هیچ پرووانس و many وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But there are several other good gastronomic reasons to visit Melton Mowbray.
[ترجمه گوگل]اما چندین دلیل خوش خوراکی دیگر برای بازدید از Melton Mowbray وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اما چند دلیل خوب دیگر برای دیدن Melton Mowbray وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Make your a gastronomic pleasure, not a thing you do rushed, between stressful events.
[ترجمه گوگل]بین رویدادهای استرس زا، لذتی را برای خود به ارمغان بیاورید، نه کاری که با عجله انجام می دهید
[ترجمه ترگمان]خودتان را شاد کنید، نه کاری که با عجله انجام می دهید، بین رویداده ای استرس زا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This group says it is the most special gastronomic club in the world.
[ترجمه گوگل]این گروه می گویند خاص ترین باشگاه غذاخوری جهان است
[ترجمه ترگمان]این گروه می گوید که این گروه مشهورترین باشگاه gastronomic در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Want to try the gastronomic trendsetter of the season?
[ترجمه گوگل]آیا می‌خواهید مدل‌های خوراکی این فصل را امتحان کنید؟
[ترجمه ترگمان]می خواهید the trendsetter فصل را امتحان کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The gastronomic restaurant is a feature of the hotel.
[ترجمه گوگل]رستوران غذاخوری از ویژگی های این هتل است
[ترجمه ترگمان]رستوران gastronomic یکی از ویژگی های این هتل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you have assembled a no-name dinner, you are immediately consigned to the gastronomic gulag.
[ترجمه گوگل]اگر یک شام بدون نام تهیه کرده اید، بلافاصله به گولاگ غذا فرستاده می شوید
[ترجمه ترگمان]اگر شما برای شام دعوت ندارید، فورا به زندان gastronomic gulag
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به غذا و پخت و پز (صفت)
gastronomic

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to gastronomy, of or pertaining to the art of good eating
gastronomic means concerned with good food; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : gastronomy / gastronome
✅️ صفت ( adjective ) : gastronomic / gastronomical
✅️ قید ( adverb ) : gastronomically
اشپزخانه ای ، مربوط به اشپزخانه ، پختنی
خوراک شناسی

بپرس