gassed

/ˈɡæst//ɡæst/

(خودمانی) سیاه مست، مست و خراب

جمله های نمونه

1. thousands of civilians were ruthlessly gassed
هزاران نفر غیرنظامی را بی رحمانه با گاز کشتند.

2. She was badly gassed in the war.
[ترجمه گوگل]او در جنگ به شدت گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]او در جنگ پر از گاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She couldn't face the future and gassed herself.
[ترجمه گوگل]او نمی توانست با آینده روبرو شود و به خود گاز زد
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست با آینده روبرو شود و herself کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was badly gassed in the war.
[ترجمه گوگل]در جنگ به شدت گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]او در جنگ پر از گاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hundreds of thousands of soldiers were gassed in the First World War.
[ترجمه گوگل]صدها هزار سرباز در جنگ جهانی اول با گاز کشته شدند
[ترجمه ترگمان]صدها هزار سرباز در جنگ جهانی اول کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was gassed in the war.
[ترجمه گوگل]او در جنگ گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]اون تو جنگ گاز زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Have you gassed up the car?
[ترجمه گوگل]به ماشین گاز زدی؟
[ترجمه ترگمان]تو ماشین رو پر کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He drove forward, shifted into reverse, gassed it and braked.
[ترجمه گوگل]جلو رفت، دنده عقب رفت، گاز گرفت و ترمز کرد
[ترجمه ترگمان]به جلو حرکت کرد، دنده عقب رفت و گاز زد و ترمز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He said it was accidentally gassed when he left his car engine running.
[ترجمه گوگل]او گفت که وقتی موتور ماشینش را روشن گذاشته بود به طور تصادفی گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]او گفت که این گاز به طور تصادفی زمانی که موتور اتومبیل را در حال دویدن گذاشت، مورد گاز قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. George gassed up the car.
[ترجمه گوگل]جرج به ماشین گاز زد
[ترجمه ترگمان]جورج اتومبیل را پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. 5000 civilians were gassed to death by the army.
[ترجمه گوگل]5000 غیرنظامی توسط ارتش کشته شدند
[ترجمه ترگمان]حدود ۵۰۰۰ غیرنظامی توسط ارتش به ضرب گلوله کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The despot gassed the rebellious tribes.
[ترجمه گوگل]مستبد به قبایل سرکش گاز زد
[ترجمه ترگمان]این فرد مستبد با قبایل شورشی مورد اصابت گلوله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some have already been gassed in Auschwitz, their American citizenship has become a useless mockery.
[ترجمه گوگل]برخی قبلاً در آشویتس مورد گاز قرار گرفته اند، تابعیت آمریکایی آنها به یک تمسخر بیهوده تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها قبلا با گاز شیمیایی در آشویتز برده شده بودند، شهروندی آمریکایی آن ها به یک مسخره بی فایده تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. " he said as he gassed up a snow blower to clear his driveway. "At least I'll save a few bucks on my electric bill.
[ترجمه گوگل]او در حالی که به یک برف‌دمنده گاز می‌زد تا مسیر خود را پاک کند، گفت: «حداقل چند دلار در قبض برقم پس انداز خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دستگاه دمنده برف را گاز زد، گفت: \" حداقل من چند دلار در قبض برق خودم ذخیره می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• poisoned by gas; drunk (slang)

پیشنهاد کاربران

۱. به شدت مست
۲. به شدت هیجان زده
۳. خسته و کوفته
۴. مغرور
تمام اینا شدنیه بسته به جایگاه تو جمله ولی دوتای اول معروف ترن
🌠 very excited:
I'm so gassed about my party on Saturday.
...
[مشاهده متن کامل]

How gassed were you when you realized you'd won ?
🌠 1st Slang : DRUNK
2nd Slang : drained of energy - SPENT - EXHAUSTED
🌠 When one is overwhelmed or cannot hold your excitement any longer. You are gassed. If you believe you are the dogs bollocks, you are gassed.
◀️ I'm gassed I just got paid �4000 for a weeks work fam!
🌠To be very excited or happy
Mate I got tickets for the Split The Dealer gig tonight! I’m so #GASSED!!!
🌠Completely and utterly intoxicated to the point where most of the night's events will not be remembered the following day.
I got so gassed up last night, I jumped out of a moving taxi and puked all over the side of the road
🌠 The state of being excessively under the influence of marijuana. Alluding to the state of matter in which marijuana goes from solid ( bud/leaves ) to a gas ( smoke )
Dude1: "Yo, want another hit, bro?"
Dude2: "Nah, dude, I am so gassed right now. "
🌠Full of one's self, especially when they think that someone is hitting on them.
The young man said the young girl's hostile reply made her seem gassed after he asked her her age.
🌠The state of being extraordinarily high, often to the point of temporary paralysis.
"I'm not going anywhere, that blunt's got me gassed. "
🌠 Being happy about something. Excited for a specific reason. Hopeful for something.
Im gassed cuz i getta new pair of kicks dis week.

بپرس