gasket

/ˈɡæskət//ˈɡæskɪt/

معنی: لایی، درزبند، واشر چرمی، بادبان بند، شراع بند
معانی دیگر: (در لوله کشی آب و گاز و غیره - لایه ی چرمی یا فلزی یا لاستیکی که در پیوندگاه یا زانویی قرار می دهند تا از تراوش آب و گاز جلوگیری کند) درزگیر، واشر، پولک، (کشتیرانی) نوار کرباسی یا طناب برای بستن بادبان بسته به دکل کشتی، بند بادبان، زاماسکه (زاموسقه یا خمیر که برای درزگیری لولا و زانویی به کار می رود)، خمیر درزگیری، درزگرفتن، لایی گذاشتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of numerous rings, seals, or the like used to make a joint watertight or airtight, as in a pipe or machine.

جمله های نمونه

1. to blow a gasket
(خودمانی) خشمناک شدن،از جا دررفتن

2. The engine had blown a gasket .
[ترجمه سعید مسعودی] موتور ، واشر ترکانده بود.
|
[ترجمه گوگل]موتور یک واشر منفجر کرده بود
[ترجمه ترگمان]موتور سیلندر را منفجر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He blew a gasket at the news .
[ترجمه سعید مسعودی] از شنیدن اخبار خشمگین شد.
|
[ترجمه گوگل]او یک واشر در اخبار
[ترجمه ترگمان]او واشر را در اخبار فوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Apollonian Gasket, attributed to Apollonius of Perga, is bounded by three large circles tangent two by two.
[ترجمه گوگل]واشر آپولونی، منسوب به آپولونیوس از پرگا، توسط سه دایره بزرگ مماس دو به دو محدود شده است
[ترجمه ترگمان]The Gasket، که به آپولونیوس of نسبت داده می شود، با سه دایره بزرگ تانژانت ۲ تا ۲ محدود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We had blown a gasket and told them of our problem, but we did not declare an emergency.
[ترجمه گوگل]ما یک واشر باد کرده بودیم و مشکلمان را به آنها گفته بودیم، اما اضطراری اعلام نکردیم
[ترجمه ترگمان]ما واشر را منفجر کردیم و به آن ها گفتیم که مشکل ما چیست، اما ما یک وضعیت اضطراری اعلام نکردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wash gasket and door liner with warm water and mild soap or detergent.
[ترجمه گوگل]واشر و آستر درب را با آب گرم و صابون ملایم یا مواد شوینده بشویید
[ترجمه ترگمان]liner را با آب گرم و صابون و یا مواد شوینده ملایم بشویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wipe down and then dry the gasket the rubbery band around the doorthe cold inside.
[ترجمه گوگل]باند لاستیکی اطراف در را که داخل آن سرد است پاک کنید و سپس واشر را خشک کنید
[ترجمه ترگمان]تمیز کنید و بعد واشر را خشک کنید و نوار لاستیکی اطراف سرد doorthe را در داخل آن خشک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. DISS connection is a gasketed type that consists of the valve outlet, nut, nipple, and gasket.
[ترجمه گوگل]اتصال DISS یک نوع واشر است که از خروجی شیر، مهره، نوک پستان و واشر تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]اتصال diss یک نوع gasketed است که شامل دریچه سوپاپ، مهره، نوک پستان و واشر می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The loading of the outboard gasket has the rule of first rose then descended.
[ترجمه گوگل]بارگیری واشر بیرونی قانون این است که ابتدا بالا آمد و سپس پایین آمد
[ترجمه ترگمان]بارگیری واشر خارجی قاعده اول رز را دارد سپس پایین می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Unless otherwise specified, the nozzle gasket surface shall be flat smooth surface and serration specified in ANSI standard is not to provide.
[ترجمه گوگل]سطح واشر نازل باید سطح صاف و صافی داشته باشد مگر اینکه در غیر این صورت مشخص شده باشد و دندانه های مشخص شده در استاندارد ANSI ارائه نمی شود
[ترجمه ترگمان]اگر در غیر این صورت مشخص نشده باشد، سطح واشر سر سیلندر صاف و صاف خواهد بود و serration مشخص شده در استاندارد ANSI نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Use new sealed gasket in the air path in order to prevent air leakage.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از نشت هوا از واشر آب بندی شده جدید در مسیر هوا استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از واشر آب بندی جدید در مسیر هوا برای جلوگیری از نشت هوا استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Imputed the rocket failure to a faulty gasket; kindly imputed my clumsiness to inexperience.
[ترجمه گوگل]شکست موشک را به یک واشر معیوب نسبت داد با مهربانی دست و پا چلفتی من را به بی تجربگی نسبت داد
[ترجمه ترگمان]راکت the راکت را به a معیوب تبدیل می کند، با مهربانی از ناشیگری من به بی تجربگی ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A rubber gasket seal is used between a clamp nut of a barrel screw bolt and the outer wall of the barrel body of the utility model.
[ترجمه گوگل]یک مهر و موم واشر لاستیکی بین مهره گیره پیچ بشکه و دیواره بیرونی بدنه بشکه مدل کاربردی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آب بندی واشر پلاستیکی بین پیچ و مهره پیچ در پیچ و دیوار بیرونی بدنه بشکه از مدل منفعت مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The main products are: Filter, filter, filter cover, gasket and so on.
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی عبارتند از: فیلتر، فیلتر، پوشش فیلتر، واشر و غیره
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی عبارتند از: فیلتر، فیلتر، پوشش فیلتر، واشر و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لایی (اسم)
wad, stuffing, pad, gasket, wadding

درزبند (اسم)
gasket

واشر چرمی (اسم)
gasket

بادبان بند (اسم)
gasket, jackstay

شراع بند (اسم)
gasket

تخصصی

[شیمی] واشر، لایی
[عمران و معماری] واشر - سرپوشچ - لایی
[مهندسی گاز] لائی، واشر، لائی گذاشتن
[زمین شناسی] لایی درزگیر، واشر
[ریاضیات] لایی، واشر، لایه ی آب بندی، قالپاق، درزگیر، پولک
[پلیمر] واشر

انگلیسی به انگلیسی

• seal; rope for tying a sail (nautical)
a gasket is a flat piece of soft material that you put between two joined surfaces in a pipe or engine in order to make sure that gas or liquid cannot escape.

پیشنهاد کاربران

واشر، آب بند
در تلویزیون LCD درز بند بین پنل و قاب دور پنل
وأشر سرسیلندر

بپرس