gashed

/ˈɡæʃ//ɡæʃ/

زخم، بریدگی، جای زخم در صورت، الت تناسلی زن، مقاربت جنسی، توخالی، لاف، بد منظر، زشت، زیرک، خوش لباس، زخم زدن، بریدن، شکافدارکردن، پرحرفی کردن

جمله های نمونه

1. the knife gashed his finger
چاقو دستش را مجروح کرد.

2. She was gashed in the face with a broken bottle.
[ترجمه گوگل]با یک بطری شکسته به صورتش گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]صورتش با بطری شکسته چاک خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gashed his hand on a sharp piece of rock.
[ترجمه گوگل]دستش را روی یک تکه سنگ تیز فشار داد
[ترجمه ترگمان]دستش را روی یک تکه سنگ تیز شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He gashed his arm on a piece of broken glass.
[ترجمه گوگل]بازویش را روی یک تکه شیشه شکسته فشار داد
[ترجمه ترگمان]دستش را روی تکه ای از شیشه شکسته شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She slipped on a rock and gashed her knee.
[ترجمه گوگل]روی سنگی لیز خورد و زانویش را فشار داد
[ترجمه ترگمان]او روی سنگ لیز خورد و زانویش را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One day Frank gashed his hand on a bit of broken glass.
[ترجمه گوگل]یک روز فرانک دستش را روی یک تکه شیشه شکسته فشار داد
[ترجمه ترگمان]یک روز فرانک دستش را روی تکه شیشه شکسته کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The area between his gashed top lip and his nose was heavily bruised.
[ترجمه گوگل]ناحیه بین لب بالا و بینی اش به شدت کبود شده بود
[ترجمه ترگمان]ناحیه بین لب شکافته شده او و بینی او به شدت کبود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ralemberg and his wife sprawled there, their throats gashed from ear to ear.
[ترجمه گوگل]رالمبرگ و همسرش در آنجا پراکنده شدند و گلویشان گوش به گوش دیگر فرو رفت
[ترجمه ترگمان]Ralemberg و همسرش روی زمین ولو شده بودند و گلوی آن ها از گوش تا گوش باز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He gashed his leg on the broken bottle.
[ترجمه گوگل]پایش را روی بطری شکسته فشار داد
[ترجمه ترگمان]پایش را روی بطری شکسته شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When he gashed on the cacti with his broken shell, there would be clear and ropy juice by which the snail could satisfy his thirst and moisten his body.
[ترجمه گوگل]وقتی با پوسته‌ی شکسته‌اش روی کاکتوس‌ها می‌خورد، شیره‌ای شفاف و طناب‌دار وجود داشت که حلزون می‌توانست تشنگی او را برطرف کند و بدنش را مرطوب کند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با پوسته شکسته خود، کاکتوس را شکافت، آب شفاف و آبدار وجود داشت که در آن حلزون می توانست تشنگی خود را ارضا کند و بدنش را تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He gashed the tree with a saw.
[ترجمه گوگل]با اره به درخت ضربه زد
[ترجمه ترگمان] اون درخت رو با یه دید سوراخ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He gashed his arm on a window last night.
[ترجمه گوگل]دیشب دستش را به پنجره کوبید
[ترجمه ترگمان]دیشب دستش را روی یک پنجره شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They nipped and bit . They clawed and gashed. They chewed and tugged.
[ترجمه گوگل]نیش زدند و گاز گرفتند پنجه زدند و گاز گرفتند جویدند و کشیدند
[ترجمه ترگمان]همدیگر را گاز گرفتند و گاز گرفتند با چنگ و دندون زخمی شدن جوید و کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He gashed his foot on a piece of broken glass.
[ترجمه گوگل]پایش را روی یک تکه شیشه شکسته فشار داد
[ترجمه ترگمان]پایش را روی تکه ای از شیشه شکسته شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Oil gashed out from the broken pipe.
[ترجمه گوگل]روغن از لوله شکسته خارج شد
[ترجمه ترگمان] روغن Oil از لوله شکسته خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cut, slashed, lacerated

پیشنهاد کاربران

بپرس