gaseous

/ˈɡæsiəs//ˈɡæsɪəs/

معنی: بخاری، گاز دار، گازی، دو اتشه
معانی دیگر: گاز مانند، لطیف

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: gaseousness (n.)
(1) تعریف: in the form of or resembling a gas.

- Water vapor is a gaseous substance.
[ترجمه گوگل] بخار آب یک ماده گازی است
[ترجمه ترگمان] بخار آب یک ماده گازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: existing as a gas.

جمله های نمونه

1. gaseous matter
ماده ی گازدار

2. the jump from the liquid to the gaseous state
جهش از حالت آبگونگی به حالت گازی

3. this substance passes from a liquid to a gaseous state
این ماده از حالت آبگونگی به حالت گازی می رسد.

4. The gaseous metal is cooled and condenses into liquid zinc.
[ترجمه گوگل]فلز گازی سرد شده و به روی مایع تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]فلز گاز خنک شده و به روی روی مایع وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Air whether in the gaseous or liquid state is a fluid.
[ترجمه گوگل]هوا چه در حالت گاز و چه در حالت مایع سیال است
[ترجمه ترگمان]هوا چه در حالت گازی و چه در حالت مایع، سیال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Water exists in three states: liquid, gaseous, and solid.
[ترجمه گوگل]آب در سه حالت مایع، گاز و جامد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]آب در سه حالت وجود دارد: مایع، گاز و جامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Steam is water in its gaseous form.
[ترجمه گوگل]بخار آب به شکل گازی آن است
[ترجمه ترگمان]بخار آب به شکل گازی خودش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Freon exists both in liquid and gaseous states.
[ترجمه گوگل]فریون هم در حالت مایع و هم در حالت گاز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]freon هم در حالت های مایع و هم در حالت گازی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Table 2 provides individual estimate for gaseous coal seams with the geometric mean used wherever a wide spread is given.
[ترجمه گوگل]جدول 2 تخمین جداگانه ای را برای درزهای گازی زغال سنگ با میانگین هندسی مورد استفاده در هر جایی که گستره وسیعی داده می شود، ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]جدول ۲ یک تخمین شخصی برای رگه های ذغال سنگ گازی با میانگین هندسی که در هر جا پخش گسترده استفاده می شود را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some gaseous reactions involve changes in the number of moles of gas.
[ترجمه گوگل]برخی از واکنش های گازی شامل تغییر در تعداد مول های گاز است
[ترجمه ترگمان]برخی از واکنش های گازی شامل تغییراتی در تعداد مول های گاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Gaseous oxides formed from sulphur, nitrogen and other substances also have to be scrubbed out and neutralised.
[ترجمه گوگل]اکسیدهای گازی تشکیل شده از گوگرد، نیتروژن و سایر مواد نیز باید پاک شوند و خنثی شوند
[ترجمه ترگمان]اکسیده ای آمیخته از گوگرد، نیتروژن و مواد دیگر نیز باید تمیز و خنثی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The gaseous metal is put in a closed container and cooled so that it condenses into liquid zinc.
[ترجمه گوگل]فلز گازی را در یک ظرف دربسته قرار داده و خنک می کنند تا تبدیل به روی مایع شود
[ترجمه ترگمان]فلز گازی در یک ظرف بسته قرار داده می شود و خنک می شود تا به مایع روی مایع تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A spark flew, igniting the gaseous oxygen in the tank.
[ترجمه گوگل]جرقه ای به پرواز درآمد و اکسیژن گازی مخزن را مشتعل کرد
[ترجمه ترگمان]جرقه ای در فضا پیچید و اکسیژن گاز درون مخزن را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It also deals with gaseous chemicals, specialised gas mixtures and high purity gases for the semiconductor industry.
[ترجمه گوگل]همچنین با مواد شیمیایی گازی، مخلوط گازهای تخصصی و گازهای با خلوص بالا برای صنعت نیمه هادی سروکار دارد
[ترجمه ترگمان]آن همچنین با مواد شیمیایی گازی، مخلوط های گازی تخصصی و گازهای خلوص بالا برای صنعت نیمه هادی سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The standard thermodynamic function of gaseous C84 (Dis also reported here.
[ترجمه گوگل]تابع استاندارد ترمودینامیکی گازی C84 (در اینجا نیز گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]تابع ترمودینامیکی استاندارد of گازی (Dis نیز در اینجا گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بخاری (صفت)
steam, gaseous

گاز دار (صفت)
gasser, effervescent, gassy, gaseous

گازی (صفت)
gaseous

دو اتشه (صفت)
stanch, gaseous, overheated

انگلیسی به انگلیسی

• of gas; resembling gas
gaseous describes substances which are neither solid nor liquid; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس