garner

/ˈɡɑːrnər//ˈɡɑːnə/

معنی: انبار، انبار غله، انبار کردن، درویدن، انباشتن
معانی دیگر: انباشتگاه، (غله و غیره) جمع آوری کردن، به دست آوردن، (روزی) کسب کردن

جمله های نمونه

1. And they would have to garner at least 3 percent of the parliamentary vote to receive state funding.
[ترجمه Alooshga] برای دریافت منابع دولتی آنها بایستی اقلا سه درصد آرای نمایندگان مجلس را بدست آورند ( کسب نمایند ) .
|
[ترجمه حمید رشیدی] و انها برای بدست اعتبارات دولتی باید حد اقل سه درصد از آراء نمایندگان مجلس را کسب میکردند.
|
[ترجمه گوگل]و آنها باید حداقل 3 درصد از آرای پارلمان را برای دریافت بودجه دولتی به دست آورند
[ترجمه ترگمان]و آن ها باید حداقل ۳ درصد از رای پارلمانی را جذب کنند تا بودجه دولتی دریافت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Garner knows about the challenge of performance art.
[ترجمه حمید رشیدی] بر پا کننده امور از چالش های اجرای هنر با خبر است .
|
[ترجمه گوگل]گارنر از چالش هنر پرفورمنس آگاه است
[ترجمه ترگمان]گارنر در مورد چالش هنر عملکرد می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the daytime Mr Garner would rush off alone to repair a meat locker or an ice cream freezer.
[ترجمه گوگل]در طول روز آقای گارنر به تنهایی برای تعمیر یک قفسه گوشت یا یک یخچال فریزر عجله می کرد
[ترجمه ترگمان]در طول روز، آقای گارنر تنها برای تعمیر یک کمد گوشت و یا یک فریزر بستنی به تنهایی حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was not afraid to throw less-touted Charlie Garner into the running-back mix.
[ترجمه گوگل]او ترسی نداشت که چارلی گارنر کمتر تبلیغ شده را وارد ترکیب دویدن به عقب کند
[ترجمه ترگمان]او از این که چارلی گارنر را کم تر از دیگران دور کند نمی ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Garner wonders if things would have turned out differently for Edward if she had been able to spend more time with him.
[ترجمه گوگل]گارنر از خود می‌پرسد که آیا اگر ادوارد می‌توانست زمان بیشتری را با او بگذراند، اوضاع برای او متفاوت می‌شد؟
[ترجمه ترگمان]گارنر، اگر می توانست زمان بیشتری را با او بگذراند، تعجب می کرد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Plucked from the broken stalks that Mr Garner could not doubt was the fault of the raccoon.
[ترجمه گوگل]کنده شده از ساقه های شکسته که آقای گارنر نمی توانست شک کند که تقصیر راکون است
[ترجمه ترگمان]از the شکسته که آقای گارنر نمی توانست شک داشته باشد، تقصیر راکون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lillian Garner called her Jenny for some reason but she never pushed, hit or called her mean names.
[ترجمه گوگل]لیلیان گارنر به دلایلی او را جنی صدا می‌کرد، اما او هرگز او را هل نداد، ضربه نزد یا با نام‌های بد صدا نزد
[ترجمه ترگمان]لیلیان او را جنی صدا می کرد، اما هرگز او را هل نمی داد، کتک می زد یا اسمش را صدا می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Poor Larkins was one of four ducks as Garner took five for 3 and the innings subsided to 194 all out.
[ترجمه گوگل]پور لارکینز یکی از چهار اردک بود زیرا گارنر پنج را برای 3 گرفت و اینینگ ها به 194 کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]در حالی که گارنر پنج اردک را برای ۳ بار در دست گرفت و در دور دوم ضربه زنی به ۱۹۴ درجه کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Garner, 50, came to the subject relatively late in life.
[ترجمه گوگل]گارنر 50 ساله نسبتاً دیر در زندگی به این موضوع پرداخت
[ترجمه ترگمان]گارنر، ۵۰ ساله، نسبتا دیر به این موضوع نزدیک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. John Garner is losing sleep these nights, wondering what to do with his dwindling herd of cattle.
[ترجمه گوگل]جان گارنر این شب‌ها خوابش را از دست می‌دهد و به این فکر می‌کند که با گله گاوهایش که رو به کاهش است چه کند
[ترجمه ترگمان]در این شب ها، جان گارنر از خواب بیدار می شود و از خود می پرسید که با گله ای dwindling گله چه باید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Congress might still garner sympathy votes. Before the assassination, opinion polls gave the party 225 to 310 seats out of 53
[ترجمه گوگل]کنگره هنوز هم ممکن است رای همدردی به دست آورد قبل از ترور، نظرسنجی ها به این حزب 225 تا 310 کرسی از 53 کرسی می داد
[ترجمه ترگمان]کنگره ممکن است هنوز هم رای همدردی داشته باشد قبل از ترور، رای گیری عمومی ۲۲۵ کرسی به ۳۱۰ کرسی از ۵۳ کرسی در اختیار این حزب قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mrs. Garner crooked her finger at me, motioning for me to come over.
[ترجمه گوگل]خانم گارنر انگشتش را به سمت من کج کرد و به من اشاره کرد که بیایم
[ترجمه ترگمان]خانم گارنر انگشتش را به سمتم دراز کرد، به من اشاره کرد که بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mrs Garner put down her cooking spoon.
[ترجمه گوگل]خانم گارنر قاشق غذاخوری اش را زمین گذاشت
[ترجمه ترگمان]خانم گارنر، قاشق cooking را به زمین نهاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Non-work related ailments garner only 50 percent of a salary.
[ترجمه گوگل]بیماری های غیر شغلی تنها 50 درصد حقوق دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]بیماری های مرتبط با کار تنها ۵۰ درصد از حقوق را به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. No region is better positioned to garner a larger portion of this surging, high-wage employment than Southern California.
[ترجمه گوگل]هیچ منطقه ای بهتر از کالیفرنیای جنوبی برای به دست آوردن بخش بزرگی از این اشتغال فزاینده و با دستمزد بالا نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ منطقه بهتر برای جذب بخش بزرگتری از این کار با دست مزد بالا نسبت به کالیفرنیای جنوبی قرار ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انبار (اسم)
lodge, store, agglomeration, tender, seraglio, cellar, storeroom, storehouse, repository, arsenal, garner, depot, sluice, repertory, clearing house, depository, thesaurus, entrepot, stockroom, godown

انبار غله (اسم)
barn, granary, silo, garner, grange

انبار کردن (فعل)
stock, store, barn, garner, stash, warehouse, yard, ensile

درویدن (فعل)
garner

انباشتن (فعل)
assemble, accumulate, stack, fill, stuff, cumulate, hoard, bulk, agglomerate, hill, garner, stash, stow

انگلیسی به انگلیسی

• place where grain is stored, granary, storehouse; collection, store
collect, accumulate; place in reserve, store
if you garner something, you collect it, often with some difficulty; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To gather or collect, especially for future use 📥
🔍 مترادف: Accumulate
✅ مثال: She garnered praise for her outstanding performance in the play.
to get or earn something valuable or respected, often with difficulty
به دست آوردن یا کسب کردن چیزی ارزشمند یا گرانبها، اغلب به سختی
Coppola garnered several Oscars for his movie, "The Godfather. "
...
[مشاهده متن کامل]

Gonoi’s decision to go public with her accusations garnered attention in male - dominated Japan, where speaking out against sexual violence has remained largely taboo.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/garner
گرداوری
Garner : to earn sth because of hard work
It can use for
Votes*
Support*
Evidence*
Respect*
But it can't be used for
Money�
Physical things�
ریشش از grain به معنی غلاته که میشه جمع کردن محصول البته در این معنی دیگه به کار نمی ره بلکه الان ینی جمع کردن اطلاعات یا آرا یا موافقت یا . . .
gather or collect ( something, especially information or approval ) : the police struggled to garner sufficient evidence.
جلب کردن
جمع آوری کردن یا شدن ( چیزی یا اطلاعاتی ارزشمند )
بدست آوردن، اخذ کردن، کسب کردن
جلب کردن، به سمتِ خود کشیدن
جذب کردن
garner votes : جذب آرا

بپرس