1. The food is spicy, garlicky and delicious.
[ترجمه گوگل]غذا تند، سیر و خوشمزه است
[ترجمه ترگمان]غذا تند، خوش مزه و خوش مزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غذا تند، خوش مزه و خوش مزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The best deal was an appetizer of a garlicky baked artichoke dip served in a toasted bread boule.
[ترجمه گوگل]بهترین پیشنهاد، یک پیش غذا از کنگر فرنگی پخته شده با سیر بود که در یک نان برشته سرو می شد
[ترجمه ترگمان]بهترین معامله، appetizer از دیپ garlicky artichoke بود که در یک نان برشته به نام boule سرو کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بهترین معامله، appetizer از دیپ garlicky artichoke بود که در یک نان برشته به نام boule سرو کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Potato, salmon and spinach patties with garlicky dill cream.
[ترجمه گوگل]کیک سیب زمینی، ماهی قزل آلا و اسفناج با خامه شوید سیر
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی، سالمون و spinach با کرم garlicky dill
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی، سالمون و spinach با کرم garlicky dill
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Toss dark, leafy greens in hot, garlicky oil for a cleansing and delicious dish. . .
[ترجمه گوگل]سبزیجات تیره و برگدار را در روغن داغ و سیر بریزید تا یک غذای پاک کننده و خوشمزه داشته باشید
[ترجمه ترگمان]به سبز، سبزیجات پر شاخ و برگ و روغن زیتون برای یک غذای خوش مزه و خوش مزه پرواز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به سبز، سبزیجات پر شاخ و برگ و روغن زیتون برای یک غذای خوش مزه و خوش مزه پرواز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They have a penetrating, faintly garlicky aroma, with an intense flavour.
[ترجمه گوگل]آنها رایحه ای نافذ و کمی سیر دارند و طعمی تند دارند
[ترجمه ترگمان]بوی عطر faintly در آن پیچیده بود و در آن بوی خوش بوی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بوی عطر faintly در آن پیچیده بود و در آن بوی خوش بوی می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This one was made famous by Chicago hot dog stands. It's made with thinly shaved slices of garlicky wet-roasted beef mounded on a long roll that has been dipped into the meat juice.
[ترجمه گوگل]این یکی توسط استندهای هات داگ شیکاگو معروف شد این غذا با تکه های نازک تراشیده شده گوشت گاو برشته شده با سیر که روی یک رول بلند که در آب گوشت فرو رفته است، درست می شود
[ترجمه ترگمان]این یکی توسط سگ های داغ شیکاگو به شهرت رسید با برش های کوتاه از گوشت گوساله بریان - شده روی یک لوله دراز که در شیره گوشت فرو برده می شود، ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یکی توسط سگ های داغ شیکاگو به شهرت رسید با برش های کوتاه از گوشت گوساله بریان - شده روی یک لوله دراز که در شیره گوشت فرو برده می شود، ساخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Nuts and chips are even seasoned with garlic powder in order to improve its garlicky taste.
[ترجمه گوگل]آجیل و چیپس حتی با پودر سیر چاشنی میشوند تا طعم سیر آن بهتر شود
[ترجمه ترگمان]آجیل و چیپس هم با پودر سیر فصلی هستند تا طعم garlicky را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آجیل و چیپس هم با پودر سیر فصلی هستند تا طعم garlicky را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. From Provence comes one of my favorite dishes: greens served with chickpeas and bathed in a garlicky vinaigrette, one of the many ways greens and beans are combined in dishes around the world.
[ترجمه گوگل]یکی از غذاهای مورد علاقه من از پروونس می آید: سبزیجاتی که با نخود سرو می شود و در یک وینگرت سیر حمام می شود، یکی از روش های متعدد ترکیب سبزی و لوبیا در غذاهای سراسر جهان
[ترجمه ترگمان]از پرووانس یکی از غذاهای مورد علاقه من می آید: سبزها از نخود فرنگی استفاده می کنند و در a vinaigrette یکی از بسیاری از راه های سبز و لوبیا در غذاهایی دور دنیا جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از پرووانس یکی از غذاهای مورد علاقه من می آید: سبزها از نخود فرنگی استفاده می کنند و در a vinaigrette یکی از بسیاری از راه های سبز و لوبیا در غذاهایی دور دنیا جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Grill skewers of lemon-and-thyme-marinated lamb, and then serve them atop a garlicky Sardinian couscous full of cauliflower, currants, and pine nuts.
[ترجمه گوگل]سیخهایی از گوشت گوسفند مرینیت شده با لیمو و آویشن را گریل کنید و سپس روی کوسکوس سیر ساردینیا پر از گل کلم، مویز و آجیل کاج سرو کنید
[ترجمه ترگمان]گریل \"گریل\" از لیمو - و - thyme است و سپس در بالای یک couscous garlicky که پر از گل کلم، کشمش و فندق است، به آن ها خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گریل \"گریل\" از لیمو - و - thyme است و سپس در بالای یک couscous garlicky که پر از گل کلم، کشمش و فندق است، به آن ها خدمت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He makes a gallery of ersatz capers by pickling, for example, the buds of ramson flowers, which have a potently garlicky perfume and taste.
[ترجمه گوگل]او با ترشی کردن غنچههای گل رامسون که عطر و طعم بسیار سیری دارد، یک گالری از کیپرهای ارساتز درست میکند
[ترجمه ترگمان]او یک گالری از ersatz را با ترشی درست می کند، برای مثال، غنچه های گل ramson که یک عطر و مزه garlicky دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک گالری از ersatz را با ترشی درست می کند، برای مثال، غنچه های گل ramson که یک عطر و مزه garlicky دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید