gardening

/ˈɡɑːrdn̩ɪŋ//ˈɡɑːdn̩ɪŋ/

معنی: باغبانی
معانی دیگر: باغبانی

جمله های نمونه

1. a gardening hose
شیلنگ باغبانی

2. after retirement his only interest was flower gardening
پس از بازنشستگی یگانه دلبستگی او گلکاری بود.

3. A little careful planning is important in gardening.
[ترجمه گوگل]کمی برنامه ریزی دقیق در باغبانی مهم است
[ترجمه ترگمان]یک برنامه کوچک و دقیق برای باغبانی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Keep learning. Learn more about the computer, crafts, gardening, whatever. Never let the brain idle. "An idle mind is the devil's workshop. And the devil's name is Alzheimer's.
[ترجمه گوگل]به یادگیری ادامه دهید درباره کامپیوتر، صنایع دستی، باغبانی و هر چیز دیگری بیشتر بیاموزید هرگز اجازه ندهید مغز بیکار شود «ذهن بیکار کارگاه شیطان است و نام شیطان آلزایمر است
[ترجمه ترگمان]به یادگیری ادامه دهید چیزهای بیشتری در مورد کامپیوتر، صنایع دستی، باغبانی و هر چیز دیگر بیاموزید مغز بی کار، کارگاه شیطان است و نام شیطان آلزایمر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is he any good at gardening? We might experiment with him.
[ترجمه گوگل]آیا او در باغبانی مهارت دارد؟ ما ممکن است با او آزمایش کنیم
[ترجمه ترگمان]باغبانی هم بلد است؟ ممکنه با اون آزمایش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After years of gardening, the marks of the spade were impressed on the skin of the old gardener's hands.
[ترجمه گوگل]پس از سال ها باغبانی، آثار بیل بر روی پوست دستان باغبان قدیمی نقش می بندد
[ترجمه ترگمان]بعد از سال ها باغبانی، اثری از بیل در دست باغبان پیر قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The scope for successful gardening increases dramatically with a greenhouse.
[ترجمه گوگل]دامنه باغبانی موفق با گلخانه به طور چشمگیری افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]این حوزه برای باغبانی موفق به طور چشمگیری با گلخانه افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unfortunately I'm not suitably dressed for gardening.
[ترجمه گوگل]متأسفانه من لباس مناسب برای باغبانی نمی پوشم
[ترجمه ترگمان]متاسفانه من لباس مناسب برای باغبانی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was trained for gardening at the Agricultural College.
[ترجمه گوگل]او برای باغبانی در دانشکده کشاورزی آموزش دید
[ترجمه ترگمان]او برای باغبانی در کالج کشاورزی آموزش دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She has many occupations including gardening and wine-making.
[ترجمه گوگل]او مشاغل زیادی از جمله باغبانی و شراب سازی دارد
[ترجمه ترگمان]او مشاغل زیادی از جمله باغبانی و شراب دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After I'd finished gardening, there was dirt from the flower beds all over the path.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه باغبانی را تمام کردم، خاک از تخت های گل در سراسر مسیر بود
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه باغبانی را تمام کردم، گل و خاک بر سر راه گل نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Encyclopedia of Gardening is a companion volume to the Encyclopedia of Plants and Flowers.
[ترجمه گوگل]دایره المعارف باغبانی جلدی همراه با دایره المعارف گیاهان و گلها است
[ترجمه ترگمان]دایره المعارف باغبانی یک کتاب برای دایره المعارف گیاهان و گل ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I like to do a bit of gardening in my spare time.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم در اوقات فراغت خود کمی باغبانی انجام دهم
[ترجمه ترگمان]دوست دارم در زمان صرفه جویی کمی باغبانی بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I learned most of what I know about gardening through trial and error.
[ترجمه گوگل]من بیشتر چیزهایی را که درباره باغبانی می دانم از طریق آزمون و خطا یاد گرفتم
[ترجمه ترگمان]من بیشتر چیزهایی را که در مورد باغبانی از طریق آزمون و خطا می دانم را یاد گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باغبانی (اسم)
husbandry, hush, gardening

تخصصی

[] علف زنی, کندن علفهای سر راه

انگلیسی به انگلیسی

• work of creating or tending a garden; horticulture

پیشنهاد کاربران

the activity of working in a garden, growing plants, cutting a lawn etc
فعالیت در باغ، کاشت گیاهان، بریدن چمن و غیره
باغبانی

بپرس