🔸 معادل فارسی:
قتل معمولی / قتل غیرعجیب / جنایت رایج
در زبان محاوره ای:
یه قتل معمولی، جنایت خاصی نبود، قتل ساده و بی ماجرا
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( حقوقی – توصیفی ) :**
قتل یا جنایتی که پیچیدگی، انگیزه ی عجیب، یا ویژگی خاصی نداره—یعنی از نوع رایج و قابل پیش بینی
مثال: The detective dismissed it as a garden - variety murder.
کارآگاه گفت این فقط یه قتل معمولیه.
2. ** ( رسانه ای – طنزآمیز یا تحقیرآمیز ) :**
برای کم اهمیت جلوه دادن یک قتل در مقایسه با جنایات پیچیده تر یا جنجالی تر
مثال: Unlike the serial killings, this was just a garden - variety murder.
برخلاف قتل های سریالی، این فقط یه قتل معمولی بود.
3. ** ( استعاری – فرهنگی ) :**
گاهی برای اشاره به رفتار خشونت آمیز بدون انگیزه ی سیاسی، روانی یا نمادین
مثال: No conspiracy, no cult—just a garden - variety murder.
نه توطئه ای بود، نه فرقه ای—فقط یه قتل ساده.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
ordinary murder – typical homicide – standard killing – routine crime
قتل معمولی / قتل غیرعجیب / جنایت رایج
در زبان محاوره ای:
یه قتل معمولی، جنایت خاصی نبود، قتل ساده و بی ماجرا
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( حقوقی – توصیفی ) :**
قتل یا جنایتی که پیچیدگی، انگیزه ی عجیب، یا ویژگی خاصی نداره—یعنی از نوع رایج و قابل پیش بینی
مثال: The detective dismissed it as a garden - variety murder.
کارآگاه گفت این فقط یه قتل معمولیه.
2. ** ( رسانه ای – طنزآمیز یا تحقیرآمیز ) :**
برای کم اهمیت جلوه دادن یک قتل در مقایسه با جنایات پیچیده تر یا جنجالی تر
مثال: Unlike the serial killings, this was just a garden - variety murder.
برخلاف قتل های سریالی، این فقط یه قتل معمولی بود.
3. ** ( استعاری – فرهنگی ) :**
گاهی برای اشاره به رفتار خشونت آمیز بدون انگیزه ی سیاسی، روانی یا نمادین
مثال: No conspiracy, no cult—just a garden - variety murder.
نه توطئه ای بود، نه فرقه ای—فقط یه قتل ساده.
________________________________________
🔸 مترادف ها: