garb

/ˈɡɑːrb//ɡɑːb/

معنی: لباس، طرز، کسوت، پوشاک ویژه، جامه پوشانیدن به، لباس پوشانیدن
معانی دیگر: جامه، لباس ویژه ی حرفه ی بخصوص، ظاهر، وانمود، نمود، نمای خارجی، سبک، طرز لباس پوشی، استیل، جامه پوشیدن، در بر کردن، طرز رفتار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: clothes, esp. those characteristic of a particular profession, way of life, or the like.
مترادف: clothes, dress, togs
مشابه: accouterment, apparel, attire, costume, duds, garments, getup, guise, habit, outfit, regalia, rig, threads, uniform, vestments

- prison garb
[ترجمه گوگل] لباس زندان
[ترجمه ترگمان] لباس زندان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the external form or appearance of something.
مترادف: semblance
مشابه: appearance, fa�ade, getup, guise, look, masquerade, seeming, surface
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: garbs, garbing, garbed
• : تعریف: to place of fit clothes upon, or to cover as if with clothes.
مترادف: clothe, dress
مشابه: array, attire, costume, cover, deck, drape, habit, outfit, rig

جمله های نمونه

1. clerical garb
جامه ی کشیشی

2. the outward garb of friendship
تظاهر به دوستی

3. She doffs her garb worn under fire and wears again female attire.
[ترجمه گوگل]او لباس پوشیده خود را زیر آتش می پوشد و دوباره لباس زنانه می پوشد
[ترجمه ترگمان]لباسش را زیر آتش گرفت و لباس زنانه پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was dressed in Chinese garb and sporting a pigtail.
[ترجمه گوگل]او لباس چینی پوشیده بود و دم خوک داشت
[ترجمه ترگمان]لباس چینی پوشیده بود و موهایش را گیس کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He wore the garb of a scout, not a general.
[ترجمه گوگل]او لباس پیشاهنگی می پوشید نه ژنرال
[ترجمه ترگمان]اون لباس of رو پوشیده بود نه یه ژنرال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Surgeons and their surgical teams, dressed in watertight garb, also found the low temperatures more comfortable.
[ترجمه گوگل]جراحان و تیم‌های جراحی آن‌ها، با لباس‌های ضد آب، دمای پایین را راحت‌تر می‌دانستند
[ترجمه ترگمان]جراحان و تیم های جراحی آن ها لباس های ضد آب به تن داشتند و در عین حال دمای پایین را راحت تر یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was dressed in the garb of a typical construct worker, so that anybody he passed would take him for such.
[ترجمه گوگل]او لباس یک کارگر ساختمانی معمولی را پوشیده بود، به طوری که از هر کسی که از کنارش عبور می‌کرد او را برای چنین کاری ببرد
[ترجمه ترگمان]لباس دیگری پوشیده بود، چنان که هر کسی از کنارش می گذشت، او را به چنین کاری می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The scribe was dressed in the white garb of mourning, and his lined face looked worn.
[ترجمه گوگل]کاتب جامه سفید عزا بر تن داشت و صورت خط کشیده اش فرسوده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]اسقف لباس عزا پوشیده بود و چهره lined به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A man in the garb of a priest went onto the stage and stood there silently.
[ترجمه گوگل]مردی در لباس کشیش روی صحنه رفت و بی صدا آنجا ایستاد
[ترجمه ترگمان]مردی در لباس کشیشی وارد صحنه شد و ساکت آنجا ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cloaked in the garb of realism, these striving children are as much figures of fantasy as Luke Skywalker or Harry Potter.
[ترجمه گوگل]این کودکان پرتلاش که در لباس رئالیسم پوشیده شده اند، به اندازه لوک اسکای واکر یا هری پاتر چهره های فانتزی هستند
[ترجمه ترگمان]این کودکان که تلاش می کنند جامه واقع گرایی به تن کنند، به همان اندازه که لوک اسکای Skywalker یا هری پاتر مشهور است، شخصیت های فانتزی بسیاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He wore the garb of a general.
[ترجمه گوگل]او لباس ژنرال را پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او لباس یک ژنرال را پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She doffs her garb worn under fire And wears again female attire.
[ترجمه گوگل]او لباس پوشیده خود را زیر آتش می پوشد و دوباره لباس زنانه می پوشد
[ترجمه ترگمان]لباسش را زیر آتش گرفت و دوباره لباس زنانه بر تن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Swiss Guards stand tall in their swearing-in garb of armor and plume. The annual ceremony recalls the 1527 Sack of Rome, when 147 guards died helping Pope Clement VII escape German invaders.
[ترجمه گوگل]گاردهای سوئیسی در لباس سوگند خود از زره و سینه بلند ایستاده اند این مراسم سالانه یادآور غارت رم در سال 1527 است، زمانی که 147 نگهبان برای کمک به پاپ کلمنت هفتم برای فرار از مهاجمان آلمانی جان باختند
[ترجمه ترگمان]نگهبانان سویسی بر جامه رزم و کمان خود بلند ایستاده اند در سال، پاپ کلمنس هفتم به پاپ کلمنس هفتم کمک کرد تا از مهاجمان آلمان فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The walls of the room were hung with sporting prints and photographs of men and women in riding garb.
[ترجمه گوگل]دیوارهای اتاق با چاپ های ورزشی و عکس های مردان و زنان در لباس سواری آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]دیواره ای اتاق با عکس های ورزشی و عکس های مردان و زنان در لباس سواری آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objections have arisen to Catholic nuns teaching in religious garb.
[ترجمه گوگل]اعتراضات به تدریس راهبه های کاتولیک در لباس مذهبی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اعتراضات به روحانیون کاتولیک که در لباس مذهبی تدریس می کنند، افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لباس (اسم)
thing, attire, rig, clothing, dress, dressing, costume, garb, vest, clobber, gaberdine, vestment

طرز (اسم)
way, sort, manner, mode, kind, form, method, how, shape, garb, genre, fashion, modus

کسوت (اسم)
garb

پوشاک ویژه (اسم)
garb

جامه پوشاندن به (فعل)
garb

لباس پوشانیدن (فعل)
garb

تخصصی

[نساجی] لباس - جامه ظاهر - روش

انگلیسی به انگلیسی

• outfit, manner of dress, costume; clothing
dress, clothe
someone's garb is the clothes that they are wearing; a literary word.

پیشنهاد کاربران

Refers to a particular style or type of clothing
سبک یا نوع خاصی از لباس
مثال؛
He was dressed in traditional garb for the ceremony.
In a conversation about fashion, someone might say, “I love the vintage garb from the 1920s. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A person might comment on someone’s unique outfit by saying, “That’s quite the garb you’re wearing!”

Informal:
پوشش، لباس، جامه، رخت
White hospital garb
Ihram garb
A garb of student
Garbed in heavy plate armor

بپرس