garage

/ɡəˈrɑːʒ//ˈɡærɑːʒ/

معنی: گاراژ، در گاراژ گذاردن، پهلو گرفتن در ترعه
معانی دیگر: تعمیرگاه خودروها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a building or part of a building designed to house cars, trucks, and the like.

(2) تعریف: a business or a commercial building for repairing or parking cars, trucks, and the like.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: garages, garaging, garaged
• : تعریف: to store or place (a motor vehicle or other object) in a garage.

جمله های نمونه

1. a garage sale
حراج اشیای مستعمل خانگی (توسط خانه دار)

2. a three-car garage
گاراژ برای سه اتومبیل

3. an overhead garage door
در گاراژ که در بالا تا و جمع می شود،در بالارو گاراژ

4. the car reversed into the garage
اتومبیل از پشت وارد گاراژ شد.

5. the car stood in the garage for months
اتومبیل ماه ها در گاراژ خوابیده بود.

6. she backed the car into the garage
ماشین را عقب عقب به داخل گاراژ راند.

7. susan is walking out with a garage mechanic
سوسن با یک مکانیک گاراژ بیرون می رود.

8. the oily muck on the floor of my garage
ماده ی روغنی و کثیف روی کف گاراژ من

9. they found his estranged wife's body in the garage
جسد زن گریز پای او را در گاراژ پیدا کردند.

10. most of the time my car is sitting in the garage
اتومبیل من بیشتر اوقات در گاراژ افتاده است.

11. it was hard to pass through the clutter of tools in the garage
به زحمت می شد از میان ابزار ریخته و پاشیده در گاراژ رد شد.

12. Tim climbed on to the garage roof.
[ترجمه گوگل]تیم به سقف گاراژ رفت
[ترجمه ترگمان]تیم از پشت بام بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The garage floor was swilled down by father.
[ترجمه گوگل]کف گاراژ توسط پدر آب شد
[ترجمه ترگمان] طبقه گاراژ توسط پدر داغون شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The poor cat has been enclosed in the garage all night.
[ترجمه گوگل]گربه بیچاره تمام شب را در گاراژ محصور کرده است
[ترجمه ترگمان]گربه بیچاره تمام شب در گاراژ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She drove the car into the garage.
[ترجمه .....] دختر ماشین را داخل گاراژ راند
|
[ترجمه hesam] او ماشین را راند و ماشین را به داخل کاراژ برد
|
[ترجمه بهراد نیکخوی توابی] دختر ماشین را به گاراژ برد .
|
[ترجمه گوگل]او ماشین را وارد گاراژ کرد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل را به گاراژ برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. 'Where's your car?' 'It's in the garage. '
[ترجمه گوگل]ماشین شما کجاست؟ در گاراژ است '
[ترجمه ترگمان]ماشینت کجاست؟ توی گاراژ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Did you put the car in the garage?
[ترجمه گوگل]ماشینو گذاشتی تو گاراژ؟
[ترجمه ترگمان]ماشینت رو تو گاراژ گذاشتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The garage doubles as his workshop.
[ترجمه گوگل]گاراژ دو برابر کارگاه او است
[ترجمه ترگمان] گاراژ به عنوان کارگاه اون دو برابر میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گاراژ (اسم)
garage

در گاراژ گذاردن (فعل)
garage

پهلو گرفتن در ترعه (فعل)
garage

تخصصی

[عمران و معماری] گاراژ - توقفگاه

انگلیسی به انگلیسی

• structure in which a car or cars are parked; place where cars are repaired and serviced
put in a garage, keep in a garage
a garage is a building in which you keep a car.
a garage is also a place where you can get your car repaired, buy a car, or buy petrol.

پیشنهاد کاربران

گاراژ garage ؛ کلمه ی گاراژ با ریخت دیگر آن گاراج و گیراج نیز که در زبان فارسی به معنی پارکینگ ترجمه و برگردان شده است به معنی محل قرارگیری و قرارگاه دارای معنا و مفهوم می باشد. به گونه ای که تعریف قرارگیری برای کلمه ی گاراژ با ریخت گیرارگیری نیز قابل مشاهده است.
...
[مشاهده متن کامل]

درک بهتر مفهوم این کلمه در روند و جریان ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات در مطلب تحلیل شده ی زیر به صورت مبسوط تبیین شده است؛
ریگر rigger ؛ تعریفی که برای این کلمه بر مبنای سخن سخاوتمند حروف و کلام کامل این کلمه وجود دارد به معنای شخص رفع گیر کننده یا به معنی شخصی که گیر و گور کار را برطرف می کند جهت بالا رفتن گیرایی کار و گیرا تر شدن هر چه بیشتر سیستم یا رگلاژ کننده ی شرایط.
از زاویه ی قانون بازچینی و بازخوانی حروف معکوس جهت پی بردن به بار مخالف یا پی بردن به موقعیت کاربری کلمه نیز اگر به کلمه ی ریگ rig نگاه کنیم کلمه ی گیر به معنی مانع قابل مشاهده می شود مثل کلمه ی زره که کارکرد و معنای این کلمه در خواندن معکوس این کلمه به معنی حِرز و حراست نمایان است.
شخصی یا دستگاهی یا سازمانی که موانع کار را برای رسیدن به هدفی خاص، رفع گیر یا برطرف و تنظیم می کند. یعنی برطرف کننده ی موانع یا تنظیم کننده و ایجاد کننده ی شرایط نرمال برای حمل و نقل و عبور و مرور، برای رسیدن و دست یابی به هدفی خاص.
اصطلاح ریگ حفاری در صنعت نفت از آن جهت می باشد که برای رسیدن به نفت محصور شده در مخازن زیرزمینی و گرفتن آن از این مخازن یکسری موانع و گیر و گورهایی مثل خاک و سنگ و گل و آب وجود دارد که با برداشتن این موانع و ایجاد یک رگه توسط ماشین آلات حفاری این امکان فراهم می شود.
یا اصطلاح ریگر به عنوان شخص کمک رسان به راننده ی جرثقیل ها برای حمل و نقل بار از آن جهت می باشد که شخص ریگر موانعی که بر سر راه برای حمل و نقل بار قرار داشته باشد برطرف می کند تا بار توسط جرثقیل در رَگه ای که توسط شخص ریگر ایجاد شده در موقعیت هدف قرار بگیرد.
رَگ ؛ وجود یک رگه جهت ایجاد گیرایی سیستم
رگال ؛ گیره ی رگه دار. گیره ی رگلاژ شده.
رگلاژ ؛ انجام تنظیمات مجدد جهت گیراتر شدن سیستم.
دو حرف ( ر ژ ) در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر قابل تبدیل به ( ل ج ) می باشد.
از طریق حروفی که ساختمان کلمه ی رگلاژ را تشکیل می دهند دو کلمه ی کلاج و گاراژ نیز قابل مشاهده است.
کلاج ؛ کلمه ی کلاج که در صنعت خودرو به عنوان قطعه ای از قطعات خودرو که وظیفه ی گیرایی و انتقال نیرو از موتور به چرخها را بر عهده دارد به لحاظ مفهومی در یک بُعد دیگر مرتبط با کلمه ی رگلاژ و رگلاتور می باشد.
گاراژ garage ؛ کلمه ی گاراژ با ریخت دیگر آن گاراج و گیراج نیز که در زبان فارسی به معنی پارکینگ ترجمه و برگردان شده است به معنی محل قرارگیری و قرارگاه دارای معنا و مفهوم می باشد. به گونه ای که تعریف قرارگیری برای کلمه ی گاراژ با ریخت گیرارگیری نیز قابل مشاهده است.
ریکا ؛ کلمه ی ریکا نیز که به عنوان یک نام و یک برند در صنعت مواد شوینده رایج می باشد از آن جهت می باشد که این ماده باعث زدودن آلودگی ها و چربی از روی دست یا ظروف می شود. یا به نوعی برطرف کننده موانع پاکیزگی می باشد. همچنین کلمات مرتبطی مثل رَک رِکتوم راکت رکن و. . .
اصطلاح ریگ در کفش بودن نیز که به عنوان یک مانع برای راه رفتن به صورت صحیح می باشد تأیید کننده این توضیح می باشد.
حتی کلمه ی رگ در خون رسانی و علم پزشکی نیز که به عنوان یک ابزاری لوله مانند، شرایط خون رسانی به اعضای بدن را به عنوان یک رگه جهت گیراتر شدن هرچه بیشتر فراهم می کند در حال استفاده می باشد.
کلماتی مثل رگلاژ در تنظیمات چیزها و رگال لباس نیز این مفهوم در آنها قرار دارد.
حتی اصطلاح رک گویی و رکیک که حرف ( ک ) در این کلمه از حرف ( گ ) در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر تغییر حالت پیدا کرده از آن جهت می باشد که شخص برای صحبت کردن و مخاطب قرار دادن دیگران، بی پرده و بدون در نظر گرفتن هیچ مانعی، حرف و منظور خود را به مخاطب می رساند.

گاراژ ( محل پارک یا تعمیر خودرو )
He parked his car in the garage.
تعمیرگاه ( محل تعمیر خودرو )
The mechanic worked at the garage.
ایستگاه خدمات ( مجموعه تعمیرگاه، پمپ بنزین و . . . ) - بیشتر در بریتانیا
...
[مشاهده متن کامل]

We stopped at a garage to refuel.
گروه موسیقی گاراژ راک ( سبکی از موسیقی راک )
They formed a garage band.

گاراژ
مثال: They park their car in the garage overnight.
آن ها شب ها ماشین خود را در گاراژ پارک می کنند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
Garage: گاراژ ، پارکینگ، مکان پارک کردن 🚪
دوستان دقت کنین که دو نوع پارکینگ وجود داره:
۱. پارکینگ فضای باز که بهش parking lot میگن و به طور کوتاه شده همون parking هست.
۲. پارکینگ سقف دار که شامل پارکینگ های آپارتمانی، ویلایی، پارکینگ های مجتمع های تجاری و غیره میشه و بهش میگن parking garage یا به اختصار garage.
اسم : گاراژ ، پارکینگ
فعل : پارک کردن ( در گاراژ )
garage 2 ( n ) =a place where vehicles are repaired and where you can buy a car or buy gas and oil, e. g. a garage mechanic.
garage
garage 1 ( n ) ( ɡəˈrɑʒ ) =a building for keeping one or more cars or other vehicles in, e. g. a parking garage. a two - car garage.
garage
گاراژ ، پارکینگ ، پارکینگ خانه ، جایی که از ماشین نگهداره می کنند . garage
Parking
تعمیر گاه _ گاراژ
گاراژ - پارکینگ
پارکینگ یا محل پارک خودرو
جایی که برای پارک کردن ماشین است
گاراژ، پارکینگ ( خانه )
. place where cars are repaired and serviced
🙏🏻🖤Please like
پارکینگی که برای پارک کردن ماشین طراحی
شده
پارکینگ خانه
خیلی نا مربوط
پارکینگ
گاراژ، پارکینگ ( خانه ) ، محل پارک خودرو
پارکینگ خودرو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)