gapped

/ˈɡæp//ɡæp/

شکافدار، رخنه دار

جمله های نمونه

1. Imagination will span the gap in our knowledge.
[ترجمه گوگل]تخیل شکاف دانش ما را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]تخیل، این شکاف را در دانش ما آشکار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The wind blew through gaps at the top and bottom of the door.
[ترجمه گوگل]باد از شکاف های بالا و پایین در می وزید
[ترجمه ترگمان]باد از میان شکاف در بالا و پایین در می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is a credibility gap developing between employers and employees.
[ترجمه گوگل]شکاف اعتباری بین کارفرمایان و کارمندان در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]یک شکاف اعتباری بین کارفرمایان و کارمندان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The children squeezed through a gap in the wall.
[ترجمه گوگل]بچه ها از شکافی که در دیوار بود فشار دادند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از شکاف دیوار فشرده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I went around the world in my gap year.
[ترجمه گوگل]من در سال شکافم دور دنیا رفتم
[ترجمه ترگمان]من سال گذشته دور دنیا رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A ray of sunshine shone through a gap in the clouds.
[ترجمه گوگل]پرتوی از آفتاب از میان شکافی در ابرها می درخشید
[ترجمه ترگمان]شعاعی از نور خورشید در میان ابرها می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are several gaps in the record.
[ترجمه گوگل]چندین شکاف در رکورد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این پرونده چند شکاف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There should be a six-inch gap at the bottom.
[ترجمه گوگل]باید یک شکاف شش اینچی در پایین وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]باید یک شکاف ۶ اینچی در پایین وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I stood waiting for a gap in the oncoming traffic.
[ترجمه گوگل]منتظر شکافی در ترافیک روبرو ایستادم
[ترجمه ترگمان]منتظر یک شکاف در ترافیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Savings have been disposed of in order to meet the growing gap between income and expenditure.
[ترجمه گوگل]پس انداز به منظور پاسخگویی به شکاف فزاینده بین درآمد و هزینه دفع شده است
[ترجمه ترگمان]به منظور برآورده کردن شکاف رو به رشد بین درآمد و هزینه ها صرفه جویی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The neighbors' dog got in through a gap in the hedge.
[ترجمه گوگل]سگ همسایه از شکاف پرچین وارد شد
[ترجمه ترگمان]سگ همسایه از شکاف پرچین عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She spent her gap year hitchhiking around the world.
[ترجمه گوگل]او سال تعطیلی خود را در سراسر جهان با اتوتوپ گذراند
[ترجمه ترگمان]او سال her را در سراسر جهان سپری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The gap between rich and poor has widened considerably.
[ترجمه گوگل]شکاف بین فقیر و غنی به طور قابل توجهی افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]شکاف بین فقرا و فقرا به طور قابل توجهی گسترش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The road goes through a gap in/between the hills.
[ترجمه گوگل]جاده از شکافی در/بین تپه ها عبور می کند
[ترجمه ترگمان]جاده از شکافی در \/ بین تپه ها عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The gap in the fence was just wide enough for the sheep to get through.
[ترجمه گوگل]شکاف در حصار به اندازه‌ای بود که گوسفندها بتوانند از آن عبور کنند
[ترجمه ترگمان]شکاف دیوار به قدری عریض بود که گوسفندها از آن عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس