gaping


معنی: خمیازه

جمله های نمونه

1. a gaping hole
سوراخ بزرگ (یا بزرگ شونده)

2. The blast blew a gaping crater in the road.
[ترجمه گوگل]انفجار یک دهانه شکاف در جاده را منفجر کرد
[ترجمه ترگمان]این انفجار دهانه gaping در جاده را منفجر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They stood gaping at the pig in the kitchen.
[ترجمه گوگل]آنها ایستاده بودند و به خوک در آشپزخانه چشم دوخته بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها با دهان باز به خوک در آشپزخانه ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What are all these people gaping at?
[ترجمه گوگل]این همه مردم در چه چیزی غر می زنند؟
[ترجمه ترگمان]این مردم چه می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The antelope could not escape the crocodile's gaping jaws.
[ترجمه گوگل]بز کوهی نتوانست از آرواره های باز کروکودیل فرار کند
[ترجمه ترگمان]The قادر به فرار از آرواره های gaping سوسمار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their departure will leave a gaping hole in Grand Prix racing.
[ترجمه گوگل]خروج آن‌ها حفره‌ای در مسابقات گرندپریکس ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]عزیمت آن ها حفره ای در گراند پریکس به جا خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dan stood at the door, his shirt gaping open.
[ترجمه گوگل]دن دم در ایستاد و پیراهنش باز بود
[ترجمه ترگمان]دن کنار در ایستاد، پیراهنش باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Blood gushed forth from the gaping wound.
[ترجمه گوگل]از زخم شکاف خون فوران کرد
[ترجمه ترگمان]خون از زخم دهان باز بیرون می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ahead of them was a gaping abyss.
[ترجمه گوگل]جلوی آنها پرتگاهی بود
[ترجمه ترگمان]مقابل آن ها یک لجه gaping بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She watched him, her mouth gaping open.
[ترجمه گوگل]با دهان باز نگاهش کرد
[ترجمه ترگمان]او به او نگاه می کرد، دهانش باز و باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After his wife left, there was a gaping hole in his life.
[ترجمه گوگل]پس از رفتن همسرش، حفره‌ای در زندگی او ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]بعد از رفتن همسرش، یه حفره خالی تو زندگیش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The empty cash box lay gaping open in one corner.
[ترجمه گوگل]جعبه خالی پول در گوشه ای باز بود
[ترجمه ترگمان]جعبه پول خالی در گوشه ای باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The bomb had left gaping holes in the wall.
[ترجمه گوگل]بمب سوراخ های خالی روی دیوار گذاشته بود
[ترجمه ترگمان]بمب در دیوار سوراخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The aircraft took off with a gaping hole in its fuselage.
[ترجمه گوگل]هواپیما با سوراخی در بدنه خود به پرواز درآمد
[ترجمه ترگمان]هواپیما با سوراخی باز در بدنه بدنه هواپیما خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The gaping wound gushed out a crimson flood.
[ترجمه گوگل]زخم شکاف سیلابی سرمه ای بیرون زد
[ترجمه ترگمان]زخم دهان باز به بیرون سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خمیازه (اسم)
gape, yawn, yawning, gaping

انگلیسی به انگلیسی

• wide-open

پیشنهاد کاربران

gaping hole: شکاف بزرگ
شکافته
The pig’s head hung down with gaping neck and seemed to search
for something on the ground
دهن گشاد
Wide open
کاملا باز ، گشاد
تهوع شرطی
چیزی که بزرگتر میشه و گسترش پیدا میکنه
Gaping deprivation : محرومیت روزافزون
بسیار گسترده و بزرگ ( حفره، زخم و . . . )
https://www. ldoceonline. com/dictionary/gaping

بپرس