gaming

/ˈɡeɪmɪŋ//ˈɡeɪmɪŋ/

معنی: بازی، قمار بازی
معانی دیگر: قمار، شرطبندی، مانور نظامی یا هر نوع عملیات تمرینی جهت آموزش و آمادگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the practice of gambling; playing of games of chance.
مشابه: play

(2) تعریف: the playing of games instructive in the creation of strategies that can be adapted to war and business operations.

جمله های نمونه

1. gaming house
قمارخانه

2. gaming room
اتاق (ویژه ی) قمار

3. gaming table
میز قمار (دارای سوراخ و شبکه ی ویژه هر قمار بخصوص)

4. he had a passion for gaming
او عاشق قمار بود.

5. Keep flax from fire,youth from gaming.
[ترجمه گوگل]کتان را از آتش دور نگه دارید، جوانان را از بازی
[ترجمه ترگمان]flax را از آتش دور نگه دار، جوانی از بازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He spent all night at the gaming tables.
[ترجمه گوگل]او تمام شب را پشت میزهای بازی گذراند
[ترجمه ترگمان]تمام شب را در قمار بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Online gaming allows players from around the world to challenge each other.
[ترجمه گوگل]بازی آنلاین به بازیکنانی از سراسر جهان اجازه می دهد تا یکدیگر را به چالش بکشند
[ترجمه ترگمان]بازی آنلاین به بازیکنان اجازه می دهد تا از سرتاسر دنیا به چالش بکشند تا یکدیگر را به چالش بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her husband was spending all night at the gaming tables.
[ترجمه گوگل]شوهرش تمام شب را پشت میزهای بازی می گذراند
[ترجمه ترگمان]شوهرش تمام شب را در قمار بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The main gaming room was thickly carpeted.
[ترجمه گوگل]اتاق بازی اصلی فرش شده بود
[ترجمه ترگمان]سالن بازی اصلی مفروش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gaming areas were half-empty, but gamblers made a beeline for the slots and tables at halftime.
[ترجمه گوگل]قسمت های بازی نیمه خالی بود، اما قماربازان در وقت نیمه کار را برای جایگاه ها و میزها ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]این بازی ها نیمه خالی بودند، اما قماربازان در نیمه نخست پایان نیمه اول را به خود جلب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hottest new concept in pocket gaming is multi-player games.
[ترجمه گوگل]داغ ترین مفهوم جدید در بازی های جیبی بازی های چند نفره است
[ترجمه ترگمان]گرم ترین مفهوم بازی در بازی، بازی های چند نفره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thomas also predicted that if gaming dies, the effect will be widespread.
[ترجمه گوگل]توماس همچنین پیش بینی کرد که اگر بازی از بین برود، تأثیر آن گسترده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]توماس همچنین پیش بینی کرد که اگر بازی کند، این اثر گسترش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The nightclub and gaming business is run on the same principles as any other business.
[ترجمه گوگل]کسب و کار کلوپ شبانه و بازی بر اساس اصولی مانند هر تجارت دیگری اداره می شود
[ترجمه ترگمان]کلوب شبانه و کسب وکار بازی با همان اصول به عنوان هر کسب وکار دیگری اداره می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. J., and numerous other gaming properties.
[ترجمه گوگل]J, و بسیاری از ویژگی های بازی دیگر
[ترجمه ترگمان]J, و دیگر ویژگی های بازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Linder accused insurance companies of gaming the system to increase profits.
[ترجمه گوگل]لیندر شرکت های بیمه را متهم کرد که سیستم را برای افزایش سود بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]Linder شرکت های بیمه را به بازی در سیستم برای افزایش سود متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازی (اسم)
action, play, sport, game, gaming, fun, skittle

قمار بازی (اسم)
gaming

انگلیسی به انگلیسی

• gambling, playing of games of chance
gaming is the same as gambling; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بازی پردازی
gaming ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: بازی 2
تعریف: کوششی گروهی برای شبیه سازی موضوعی از آینده|||متـ . بازی کردن
بازی سازی
بازی کامپیوتری بازی کردن
ایرانی ها و خارجی ها بیشتر از گیمینگ به عنوان یک چیز مخصوص بازی یاد می کنن مثلا محصولات ریزر که مخصوص بازی کا به این جور چیز ها گیمینگ می گن و در گذشته چون بازی نبود از معنی دیگه که قمار بوده استفاده می کردن

بپرس