games


ورزش : بازیهاى المپیک

جمله های نمونه

1. athletic games
بازی های ورزشی

2. boy's games
ورزش های پسران

3. intersectional games
مسابقات میان بخشی

4. scholastic football games
مسابقات فوتبال دبیرستانی

5. the world soccer championship games
مسابقات قهرمانی فوتبال جهانی

6. to sell toys and games
اسباب بازی و وسایل سرگرمی فروختن

7. we amused ourselves with games
ما با بازی خود را سرگرم کردیم.

8. basketball players accused of throwing games
بسکتبالیست هایی که متهم به باخت عمدی در مسابقات شده بودند

9. our team dropped five straight games
تیم ما پنج مسابقه ی متوالی را باخت.

10. the second round of championship games
دوره ی دوم مسابقات قهرمانی

11. he, too, competed in the olympic games
او هم در مسابقات المپیک هماوری (یا شرکت) کرد.

12. we won two out of three games
دو بازی از سه بازی را بردیم.

13. Who will play host to the next Olympic Games?
[ترجمه گوگل]چه کسی میزبان بازی های المپیک بعدی خواهد بود؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی میزبان بازی های المپیک بعدی خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's good at devising language games that you can play with students in class.
[ترجمه گوگل]او در ابداع بازی های زبانی که می توانید با دانش آموزان در کلاس انجام دهید، مهارت دارد
[ترجمه ترگمان]او در ابداع بازی های زبانی خوب است که می توانید با دانش آموزان کلاس بازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Football and cricket are outdoor games.
[ترجمه گوگل]فوتبال و کریکت بازی هایی در فضای باز هستند
[ترجمه ترگمان]فوتبال و کریکت بازی های خارج از خانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. On rainy days, we play games in the gym.
[ترجمه گوگل]در روزهای بارانی، ما در باشگاه بازی می کنیم
[ترجمه ترگمان]در روزه ای بارانی، ما در سالن ورزش بازی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] بازی ها

انگلیسی به انگلیسی

• athletic competitions

پیشنهاد کاربران

Games mistress
in British English
a woman who teaches games and sports in a school
به خانمی که در مدرسه بازی و ورزش یادمی دهد گفته میشود.
در انگلیسی بریتانیایی
منبع کالینز دیکشنری
زنگ ورزش رو هم میگن ( در مدارس )

بپرس