gamble

/ˈɡæmbəl//ˈɡæmbəl/

معنی: قمار، قمار کردن، شرط بندی کردن
معانی دیگر: به خطر انداختن، ریسک کردن، (معمولا با away - در قمار) به مخاطره انداختن، منگیا، شرط بندی

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gambles, gambling, gambled
(1) تعریف: to bet money or other stakes on the outcome of a game, race, or any other game of chance or skill.
مترادف: bet, game, wager
مشابه: lay

(2) تعریف: to take a risk, hoping for a good outcome.
مشابه: bet, speculate, wager

- We gambled that the weather would be good on the day of the picnic.
[ترجمه گوگل] قمار کردیم که روز پیک نیک هوا خوب باشد
[ترجمه ترگمان] شرط بستیم که روز پیک نیک هوا خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to bet or put at risk (something of value).
مترادف: bet, risk, wager
مشابه: go, hazard, lay, venture

(2) تعریف: to lose (something of value) by betting or risking (often fol. by away).
مشابه: bet, squander, wager

- Every week he gambles away most of his pay.
[ترجمه سید عباس حسینی] ( بل توجه به آمدن away ) هر هفته او بیشتر دستمزد خود را در قمار می بازد.
|
[ترجمه گوگل] هر هفته او بیشتر دستمزد خود را قمار می کند
[ترجمه ترگمان] هر هفته بیشتر حقوقش رو میگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: gambler (n.)
(1) تعریف: a risky undertaking; something of uncertain outcome.
مترادف: risk
مشابه: chance, hazard, speculation, venture, wager

- My friend thinks that marriage is always a gamble.
[ترجمه Zoha] دوست من فکر میکنه که ازدواج همیشه یه قماره .
|
[ترجمه گوگل] دوست من فکر می کند که ازدواج همیشه یک قمار است
[ترجمه ترگمان] دوست من فکر می کنه که ازدواج همیشه یه قمار بازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an instance of betting money or its equivalent.
مترادف: bet, play, wager

جمله های نمونه

1. you should not gamble
تو نباید قماربازی کنی.

2. i vowed never to gamble again
عهد کردم که دیگر هرگز قمار نکنم.

3. he gave a pledge never to gamble again
او عهد کرد که دیگر هرگز قمار نکند.

4. she took a vow never to gamble again
او عهدکرد که دیگر هرگز قمار نکند.

5. our company is not willing to take another gamble
شرکت ما دیگر حاضر نیست سرمایه ی خود را به مخاطره بیاندازد.

6. It was time for a last desperate gamble.
[ترجمه گوگل]زمان آخرین قمار ناامیدانه فرا رسیده بود
[ترجمه ترگمان] وقتش بود که یه قمار دیگه رو شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their religion forbids them to drink or gamble.
[ترجمه گوگل]دینشان آنها را از شراب خواری یا قمار منع می کند
[ترجمه ترگمان]مذهب آن ها این است که آن ها مشروب بخورند یا قمار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Change your life today. Don't gamble on the future, act now, without delay.
[ترجمه گوگل]امروز زندگی خود را تغییر دهید روی آینده قمار نکنید، همین الان و بدون معطلی اقدام کنید
[ترجمه ترگمان]امروز زندگیت رو عوض کن در آینده قمار نکن، حالا بدون معطلی عمل کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are you going to gamble on the result of the fight?
[ترجمه گوگل]آیا قصد دارید روی نتیجه مبارزه قمار کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می خواهید در نتیجه جنگ قمار کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Few firms will be willing to gamble on new products.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از شرکت ها حاضر خواهند بود روی محصولات جدید قمار کنند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از شرکت ها مایل به قمار کردن بر روی محصولات جدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was a gamble that went badly wrong.
[ترجمه گوگل]این یک قمار بود که به شدت اشتباه شد
[ترجمه ترگمان]این یه قمار بود که بد پیش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was the biggest gamble of his political career.
[ترجمه گوگل]این بزرگترین قمار دوران سیاسی او بود
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین قمار کار سیاسی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was a big gamble for her to leave the band and go solo.
[ترجمه گوگل]ترک گروه و رفتن به تنهایی برای او یک قمار بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]یه قمار بزرگ برای اون بود که گروه رو ترک کنه و تنهایی بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Drive carefully and don't gamble with your life.
[ترجمه گوگل]با احتیاط رانندگی کنید و با زندگی خود قمار نکنید
[ترجمه ترگمان]با احتیاط حرکت کن و با زندگیت قمار نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You can't gamble on the weather in England.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید با آب و هوا در انگلستان قمار کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید روی آب و هوا در انگلستان قمار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Punters are expected to gamble £70m on the Grand National.
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود که بازی‌بازان 70 متر پوند در گرند نشنال قمار کنند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود punters ۷۰ میلیون پوند در گرند Grand قمار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قمار (اسم)
die, hazard, gamble

قمار کردن (فعل)
gamble

شرط بندی کردن (فعل)
stake, gamble

انگلیسی به انگلیسی

• betting of money on a game of chance, bet, wager; risky undertaking
play games of chance, bet; take a risk, involve oneself in a risky undertaking
a gamble is a risky action or decision taken in the hope of gaining money or success. singular noun here but can also be used as a verb. e.g. the hardliners in the kremlin gambled and lost. the company gambled all on the new factory.
if you gamble, you bet money in a game or on the result of a race or competition.

پیشنهاد کاربران

با جان/ سلامت/ پول کسی بازی کردن
قمار
قمار ، قمار کردن
به خطر انداختن ، ریسک
ریسک
ریسک کردن
to take a risk in order to gain some advantage
ریسک کردن برای به دست آوردن مزیت
قمار ( کردن )
- He thinks that marriage is always a gamble
– It was the biggest gamble of his political career
– She likes to gamble when she plays cards
– Every week he gambles away most of his pay
To take risky action in the hope of a desired result
To take a chance
To take a risk

قمار ، شلاق

بپرس