gam


معنی: دهان، دندان، بازدید کردن، گرد امدن، دسته شدن
معانی دیگر: (در مورد ملوانان کشتی های ماهیگیری که در دریا به هم نزدیک شده و برای مذاکره و مشاوره به کشتی های یکدیگر می روند) جلسه ی دریایی تشکیل دادن، دیدو بازدید کردن، گردهمایی در دریا، گپ، صحبت دوستانه، (بیشتر در مورد زنان) پر و پاچه، ران، پر و پای خوش ریخت، دندان گراز یا دندان کج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a school or group of whales.

جمله های نمونه

1. I decided to gam some friends of mine this Sunday.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتم این یکشنبه با تعدادی از دوستانم بازی کنم
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتم که این یکشنبه چند تا از دوستانم را ملاقات کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When GAM cDNA was transfected into COS cells, it appears as an 24 kDa expressing band.
[ترجمه گوگل]هنگامی که cDNA GAM به سلول های COS ترانسفکت شد، به عنوان یک باند بیانگر 24 کیلو دالتون ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که GAM cDNA به درون سلول های COS جای گرفت، به شکل ۲۴ کیلو دالتون اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They can also be built with high - gam preamplifiers to close high - band - width velocity loops.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین می توانند با پیش تقویت کننده های گام بالا برای بستن حلقه های سرعت باند بالا ساخته شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین می توانند با gam و preamplifiers با سرعت بالا برای بستن حلقه های شتاب با پهنای باند بالا ساخته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The GAM peak ( - 0. centered most closely to zero with the shortest tails ( - 13 to 7 in an empirical cumulative distribution plot.
[ترجمه گوگل]اوج GAM (- 0 با نزدیکترین دم به صفر در مرکز قرار دارد (- 13 تا 7 در یک نمودار توزیع تجمعی تجربی
[ترجمه ترگمان]قله GAM (- ۰) در نمودار توزیع تجمعی تجربی از نزدیک به صفر با کوتاه ترین دنباله (- ۱۳ تا ۷)در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The structure of quadrupole mass spectrometers (QMS) and the quantitative analysis principle of gas analysis mass spectrometers (GAM) are described.
[ترجمه گوگل]ساختار طیف‌سنج‌های جرمی چهارقطبی (QMS) و اصل تحلیل کمی طیف‌سنج‌های جرمی تجزیه و تحلیل گاز (GAM) توضیح داده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]ساختار of جمعی quadrupole (QMS)و اصل تحلیل کمی تجزیه و تحلیل عددی (GAM)توصیف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'm loyal reader of GAM for over 20 years and enjoy getting your e - letter e -GAM but I frequently encounter problems when I click on links.
[ترجمه گوگل]من بیش از 20 سال است که خواننده وفادار GAM هستم و از دریافت نامه e-GAM شما لذت می برم، اما وقتی روی پیوندها کلیک می کنم اغلب با مشکلاتی مواجه می شوم
[ترجمه ترگمان]من برای بیش از ۲۰ سال خواننده وفادار of هستم و از دریافت نامه الکترونیکی شما لذت می برم، اما وقتی روی لینک ها کلیک می کنم، اغلب با مشکلاتی مواجه می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The fundamental principle and Graph Analysis Method (GAM)for determining logical names of topological equivalent multistage interconnection network(MIN)are proposed.
[ترجمه گوگل]اصل اساسی و روش تجزیه و تحلیل نمودار (GAM) برای تعیین نام های منطقی شبکه های چند مرحله ای معادل توپولوژیکی (MIN) پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]اصول بنیادین و روش تحلیل نمودار (GAM)برای تعیین نام های منطقی شبکه اتصال چند مرحله ای موضعی (MIN)پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maldini Gam rling Systems.
[ترجمه گوگل]سیستم های Rling Gam Maldini
[ترجمه ترگمان]Maldini Gam Systems rling
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Using the technical of virtual reality in ankle rehabilitation not only realizes the links of gam.
[ترجمه گوگل]استفاده از تکنیک واقعیت مجازی در توانبخشی مچ پا نه تنها پیوندهای گام را درک می کند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تکنیک فنی واقعیت مجازی در توان بخشی مچ پا، نه تنها پیوندهای بازدید کننده را درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Kyong - go means a warning or half - point deduction and gam - jeom means a one - point deduction.
[ترجمه گوگل]Kyong - go به معنای اخطار یا کسر نیم امتیاز و گام - jeom به معنای کسر یک امتیاز است
[ترجمه ترگمان]Kyong - رفتن به معنای یک هشدار یا deduction نیمه نقطه ای و gam - jeom به معنی کسر یک نقطه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دهان (اسم)
chop, gob, throat, mouth, neb, snout, mug, gam, jib, os

دندان (اسم)
gam, tooth

بازدید کردن (فعل)
review, survey, gam, revisit, reconnoiter, reconnoitre

گرد امدن (فعل)
assemble, gather, agglomerate, constringe, convene, flock, forgather, ring, rally, gam, herd

دسته شدن (فعل)
beehive, shoal, gam

انگلیسی به انگلیسی

• school of whales, group of migrating whales (nautical); social visit or friendly conversation at sea or ashore between whalers or other sailors (shipping slang); person's leg (slang)
meet at sea; engage in a gam; pay a social visit to somebody; spend time talking to someon; engage in social intercourse in some place (us usage)

پیشنهاد کاربران

بپرس