galvanometer

/ˌɡælvʌˈnɑːmɪtər//ˌɡælvəˈnɒmɪtə/

معنی: برق سنج، کهربا سنج، گالوانومتر
معانی دیگر: دستگاه سنجش جریان ضعیف برق

جمله های نمونه

1. Thermoelectric effect is demonstrated by means of measuring galvanometer constant and internal resistance, a method for eliminating the effect is presented.
[ترجمه گوگل]اثر ترموالکتریک با اندازه گیری ثابت گالوانومتر و مقاومت داخلی نشان داده شده است، روشی برای حذف اثر ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]اثر Thermoelectric به وسیله اندازه گیری مقاومت ثابت و داخلی galvanometer نشان داده می شود، روشی برای حذف اثر ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The scan head combines tandem scanning technology with galvanometer and piezo - controlled scanning mirrors.
[ترجمه گوگل]سر اسکن فناوری اسکن پشت سر هم را با گالوانومتر و آینه‌های اسکن کنترل‌شده پیزو ترکیب می‌کند
[ترجمه ترگمان]سر اسکن، فن آوری اسکن tandem را با galvanometer و mirrors با کنترل piezo ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The requirement on scanning galvanometer is given during the practical using.
[ترجمه گوگل]الزامات گالوانومتر اسکن در طول استفاده عملی داده شده است
[ترجمه ترگمان]نیاز به اسکن galvanometer در طول استفاده عملی از galvanometer داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An instrument, such as a galvanometer, for measuring potential differences in volts.
[ترجمه گوگل]ابزاری مانند گالوانومتر برای اندازه گیری اختلاف پتانسیل در ولت
[ترجمه ترگمان]ابزاری مانند a برای اندازه گیری اختلاف های احتمالی در ولت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the galvanometer reads zero the circuit is in the null - balance position.
[ترجمه گوگل]هنگامی که گالوانومتر صفر را نشان می دهد، مدار در وضعیت تعادل صفر است
[ترجمه ترگمان]زمانی که the متوجه صفر شد، مدار در وضعیت تعادل صفر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is no current through the galvanometer.
[ترجمه گوگل]جریانی از گالوانومتر عبور نمی کند
[ترجمه ترگمان]هیچ جریانی از سوی the وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Galvanometer: Instrument for measuring small electric currents by deflection of a moving coil.
[ترجمه گوگل]گالوانومتر: ابزاری برای اندازه گیری جریان های الکتریکی کوچک با انحراف سیم پیچ متحرک
[ترجمه ترگمان]galvanometer: ابزار اندازه گیری جریان های الکتریکی کوچک با انحراف از یک سیم پیچ متحرک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The galvanometer indicated a voltage, then dropped to zero.
[ترجمه گوگل]گالوانومتر یک ولتاژ را نشان داد و سپس به صفر رسید
[ترجمه ترگمان]galvanometer یک ولتاژ را نشان داد، سپس به صفر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dual galvanometer scanning is a working of high accuracy, high speed, reliable movement.
[ترجمه گوگل]اسکن گالوانومتر دوگانه کاری با دقت بالا، سرعت بالا و حرکت قابل اعتماد است
[ترجمه ترگمان]اسکن Dual galvanometer یک کار با دقت بالا، سرعت بالا و حرکت قابل اطمینان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What situation makes the galvanometer deflect the most?
[ترجمه گوگل]چه وضعیتی باعث انحراف گالوانومتر بیشتر می شود؟
[ترجمه ترگمان]چه شرایطی the را بیشتر از بقیه منحرف می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The siphon recorder, adapted by Lord Kelvin from the Gauss/Weber mirror galvanometer.
[ترجمه گوگل]ضبط سیفون، اقتباس شده توسط لرد کلوین از گالوانومتر آینه گاوس/وبر
[ترجمه ترگمان]دستگاه recorder siphon که توسط لرد کلوین از the گاوس \/ وبر اقتباس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper introduces the four-probe method of measuring the conductivity of metal thin board using mirror galvanometer as measuring tool.
[ترجمه گوگل]در این مقاله روش چهار پروب اندازه گیری رسانایی تخته نازک فلزی با استفاده از گالوانومتر آینه ای به عنوان ابزار اندازه گیری معرفی می شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش four را برای اندازه گیری رسانایی صفحه نازک فلزی با استفاده از mirror به عنوان ابزار اندازه گیری معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If a sinusoidal current is sent through a movingcoil galvanometer, the meter reads zero.
[ترجمه گوگل]اگر یک جریان سینوسی از طریق یک گالوانومتر سیم پیچ متحرک ارسال شود، متر صفر می شود
[ترجمه ترگمان]اگر یک جریان سینوسی از طریق a galvanometer فرستاده شود، نورسنج به صفر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In theoretical analysis, the effect on receiving signal by radial beat of galvanometer is given qualitatively.
[ترجمه گوگل]در تحلیل نظری، تأثیر بر دریافت سیگنال توسط ضرب شعاعی گالوانومتر به صورت کیفی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]در تحلیل نظری، تاثیر دریافت سیگنال توسط beat شعاعی از galvanometer به صورت کیفی ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برق سنج (اسم)
electrometer, electroscope, galvanometer, responder

کهربا سنج (اسم)
electrometer, galvanometer

گالوانومتر (اسم)
galvanometer

تخصصی

[شیمی] گالوانومتر، دستگاه سنجش جریان ضعیف برق، برق سنج، کهربا سنج
[عمران و معماری] گالوانومتر
[برق و الکترونیک] گالوانومتر، جریان سنج حساس - گالوانومتر؛گالوانوسنج وسیله ای برای نمایش یا سنجش جریانهای الکتریکی کم. اندازه گیری با توجه به حرکت مکانیکی ناشی از نیروهای الکترومغناطیسی یا الکترومکانیکی تولید شده توسط جریان انجام می شود .

انگلیسی به انگلیسی

• instrument that measures electric currents

پیشنهاد کاربران

galvanometer ( فیزیک )
واژه مصوب: گالوانومتر
تعریف: اسبابی برای آشکارسازی یا اندازه‏گیری جریان های الکتریکی ضعیف

بپرس