gallivant

/ˌɡælɪˈvænt//ˌɡælɪˈvænt/

معنی: لاس زدن، عشقبازی کردن، ولگردی کردن
معانی دیگر: ولگردی و عیاشی کردن، ملازمت زنان را کردن، عشرت طلبی کردن، سفر کردن

جمله های نمونه

1. A girl's place is in the home, not gallivanting around and filling her head with nonsense.
[ترجمه گوگل]جای یک دختر در خانه است، نه این که سرش را از مزخرفات پر کند
[ترجمه ترگمان]خانه یک دختر در خانه است، نه به گردش می رود و سرش را با حماقت پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Well you won't be able to go off gallivanting around like this when there's a baby to be taken care of.
[ترجمه گوگل]خوب، وقتی کودکی وجود دارد که باید از او مراقبت شود، نمی‌توانید این‌طور به این اطراف بپرید
[ترجمه ترگمان]خوب، وقتی بچه ای هست که باید از خودت مراقبت کنه، نمی تونی با خودت به گردش بری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You're too old to go gallivanting around Europe.
[ترجمه گوگل]تو خیلی پیر شدی که نمی‌توانی به دور اروپا بگردی
[ترجمه ترگمان]تو برای رفتن به رفتن به اروپا خیلی پیر شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He just gallivants about instead of working.
[ترجمه گوگل]او به جای کار کردن، فقط دلسرد می شود
[ترجمه ترگمان]اون فقط به جای کار در مورد کار کردن حرف میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They should spend less time gallivanting about and more with their children.
[ترجمه گوگل]آنها باید زمان کمتری را برای شادی و نشاط در مورد فرزندان خود صرف کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید زمان کمتری را صرف خرید و فروش بیشتر با فرزندان خود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She should be home with the children, not gallivanting around.
[ترجمه گوگل]او باید در خانه با بچه ها باشد، نه اینکه دور و برش دلسرد شود
[ترجمه ترگمان]او باید با بچه ها در خانه باشد، نه اینکه به اطراف نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Oh, stop all this gallivanting about, and settle down to do something!
[ترجمه گوگل]اوه، دست از این همه دلتنگی بردار و به انجام کاری بنشین!
[ترجمه ترگمان]آه، این gallivanting را بس کنید و بنشینید تا کاری را انجام بدهید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have no time to gallivant about.
[ترجمه گوگل]ما زمانی نداریم که در موردش شجاع باشیم
[ترجمه ترگمان]ما وقتی برای عشق بازی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He can do his gallivanting in the daylight hours with or without milk bottles.
[ترجمه گوگل]او می‌تواند در ساعات روشنایی روز با یا بدون بطری شیر کار خود را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او می تواند در ساعات روز بدون شیر و بدون شیر و بدون شیر و بدون شیر انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They shall spend less time gallivant about and more with their children.
[ترجمه گوگل]آنها باید زمان کمتری را با شجاعت و بیشتر با فرزندان خود صرف کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها زمان کمتری را صرف خرید و فروش بیشتر با فرزندان خود خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The mother has shown a poor sense of responsibility, often gallivanting off somewhere and leaving the children on their own.
[ترجمه گوگل]مادر احساس مسئولیت ضعیفی از خود نشان داده است، اغلب به جایی می‌رود و بچه‌ها را به حال خود رها می‌کند
[ترجمه ترگمان]مادر حس ضعیفی از مسئولیت پذیری نشان داده است، اغلب به جایی نقل مکان می کند و کودکان را به تنهایی ترک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is that what you tell your patients, to go dancing and gallivanting around just after breaking a hip?
[ترجمه گوگل]آیا این همان چیزی است که شما به بیماران خود می گویید که بلافاصله پس از شکستن لگن به رقصیدن و رقصیدن و رقصیدن بروند؟
[ترجمه ترگمان]این چیزیه که به بیمار هات میگی برای اینکه فقط بعد از اینکه یه مفصل رو به هم بزنی، بری و خودت رو ول کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Would you have her dragged up by a succession of au pairs and housekeepers while you went gallivanting all over the world?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید او را در حالی که شما در سراسر جهان به جفت و خروش می روید، توسط تعدادی از au pairs و خانه دارها کشیده شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن است هنگامی که شما در تمام دنیا گردش می کردید، او را با چند جفت جفت خدمتکار و خدمتکار همراهی می کردید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But Phelps is 23 years old, bound to toke up, drink and gallivant around with the ladies.
[ترجمه گوگل]اما فلپس 23 ساله است، مجبور است با خانم‌ها غذا بخورد، بنوشد و خوش‌حال شود
[ترجمه ترگمان]اما فیلیپ بیست و سه ساله است و مجبور است با خانم ها لاس بزند و با خانم ها به گردش برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لاس زدن (فعل)
philander, mash, flirt, pickeer, gallivant

عشقبازی کردن (فعل)
make love, gallant, flirt, gallivant

ولگردی کردن (فعل)
lout, hull, vagabond, gallivant, loaf, mooch, saunter

انگلیسی به انگلیسی

• wander about looking for fun and entertainment (also galavant)
see phrasal verb gallivant about .
if you gallivant about or gallivant around, you go to a lot of different places looking for amusement and entertainment; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

سِیر و سیاهت کردن به طور پیوسته
Gallivant گشتن/گردش رفتن/چرخ زدن
. I don't go gallivanting around like this every night
. Well you won't be able to go off gallivanting around like this when there's a baby to be taken care of
. She quit her job to go gallivanting around the globe

بپرس