galactic

/ɡəˈlæktɪk//ɡəˈlæktɪk/

معنی: کلان، بی نهایت بزرگ، وابسته به کهکشان
معانی دیگر: وابسته به شیر، شیری، عظیم الجثه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to a galaxy, esp. the Milky Way.

(2) تعریف: pertaining to or stimulating the secretion of milk.

جمله های نمونه

1. A galactic year is the time the galaxy takes to rotate once completely.
[ترجمه گوگل]یک سال کهکشانی زمانی است که کهکشان یک بار کامل بچرخد
[ترجمه ترگمان]یک سال کهکشانی زمانی است که کهکشان به طور کامل به چرخش در می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He wrote tales of plausible galactic empires with impish fun and a fierce belief that scientific knowledge would triumph over ignorance.
[ترجمه گوگل]او داستان های امپراتوری های کهکشانی قابل قبول را با سرگرمی های ناپسند و اعتقاد شدید به اینکه دانش علمی بر جهل پیروز خواهد شد نوشت
[ترجمه ترگمان]او قصه های مربوط به امپراطوری عظیم کهکشانی را با سرگرمی شیطنت آمیز و اعتقاد راسخ به این که دانش علمی بر جهل غلبه خواهد کرد، نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The war was going well for the galactic empire.
[ترجمه Matin] جنگ داشت به نفع امپراطوری بزرگ پیش میرفت
|
[ترجمه گوگل]جنگ برای امپراتوری کهکشانی خوب پیش می رفت
[ترجمه ترگمان]جنگ برای امپراطوری بزرگ خوب پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Estimates of the distance of the galactic centre vary somewhat, but 30000 light-years is not far from the truth.
[ترجمه گوگل]تخمین ها از فاصله مرکز کهکشان تا حدودی متفاوت است، اما 30000 سال نوری دور از واقعیت نیست
[ترجمه ترگمان]برآوردها از فاصله این مرکز کهکشانی تا حدودی متفاوت است، اما نوری که به سال نوری می رسد چندان دور از حقیقت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For centuries Galactic civilization has stagnated and declined, though only a few ever realized that.
[ترجمه گوگل]برای قرن‌ها تمدن کهکشانی راکد و افول کرده است، اگرچه تنها تعداد کمی از آن‌ها را درک کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]برای قرن ها تمدن کهکشانی stagnated و کاهش یافته است، هر چند که فقط چند نفر آن را درک کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Toward the same limbo where the Galactic Empire was heading.
[ترجمه گوگل]به سمت همان برزخی که امپراتوری کهکشانی در حال حرکت بود
[ترجمه ترگمان]نزدیک همان برزخ که امپراتوری کهکشانی در آن قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In every case only one well-known galactic force is involved - gravity.
[ترجمه گوگل]در هر مورد فقط یک نیروی کهکشانی شناخته شده درگیر است - گرانش
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، تنها یک نیروی کهکشانی شناخته شده شامل جاذبه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She spoke Galactic with an exotic accent and in a voice that was strong, melodious and full of authority.
[ترجمه گوگل]او کهکشانی را با لهجه ای عجیب و غریب و با صدایی قوی، آهنگین و پر از اقتدار صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]با لهجه خارجی حرف می زد و با صدایی که قوی، خوش آهنگ و سرشار از اقتدار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Will Earth pass through the galactic plane in 2012?
[ترجمه گوگل]آیا زمین در سال 2012 از صفحه کهکشانی عبور خواهد کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا زمین از طریق این صفحه کهکشانی در سال ۲۰۱۲ گذر خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He resigned his position within the Galactic Alliance government and removed all positions formerly held by Jedi as he concentrated on reestablishing the Jedi Order.
[ترجمه گوگل]او از سمت خود در دولت اتحاد کهکشانی استعفا داد و تمام سمت‌هایی را که قبلاً در اختیار جدی بود، حذف کرد، زیرا او بر ایجاد مجدد فرقه جدی تمرکز داشت
[ترجمه ترگمان]او از موقعیت خود در میان دولت اتحاد کهکشانی استعفا داد و همه مواضع قبلی را جدی گرفت، در حالی که محکم به reestablishing Jedi متمرکز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The tidal forces of the galactic core are still too strong.
[ترجمه گوگل]نیروهای جزر و مدی هسته کهکشانی هنوز خیلی قوی هستند
[ترجمه ترگمان]نیروهای جزر و مد این هسته کهکشانی هنوز خیلی قوی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The galactic affinity for material in the universe, the black hole.
[ترجمه گوگل]میل کهکشانی به مواد موجود در جهان، سیاهچاله
[ترجمه ترگمان]The کهکشانی که نسبت به مواد در جهان وجود دارد، سیاهچاله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Also, as our sun galactic center it may sweep through areas of interstellar dustiness.
[ترجمه گوگل]همچنین، به عنوان مرکز کهکشانی خورشید ما ممکن است از میان مناطق غبارآلود بین ستاره ای عبور کند
[ترجمه ترگمان]هم چنین به عنوان مرکز کهکشانی ما، ممکن است از میان مناطق میان ستاره ای میان ستارگان عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ned's son was observing galactic clusters with a telescope.
[ترجمه گوگل]پسر ند در حال رصد خوشه های کهکشانی با تلسکوپ بود
[ترجمه ترگمان]پسر ند داشت خوشه های بزرگ را با تلسکوپ تماشا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کلان (صفت)
immense, massive, huge, elephantine, galactic

بی نهایت بزرگ (صفت)
galactic

وابسته به کهکشان (صفت)
galactic

تخصصی

[ریاضیات] کهکشانی

انگلیسی به انگلیسی

• of the galaxy
galactic means relating to galaxies.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : galaxy
✅️ صفت ( adjective ) : galactic
✅️ قید ( adverb ) : _
of the galaxy
galactic means relating to galaxies
کهکشانی - مربوط به کهکشان
بی نهایت دوست دارم
I love you infinitely
بی نهایت عاشقتم♾
بزرگ، عظیم الجثه

بپرس