gal

/ˈɡæl//ɡæl/

معنی: دختر
معانی دیگر: (انجیل) مخفف: غلاطیان، دخترک، (معیار سنجش شتاب برابر با یک سانتی متر در ثانیه) گال، مخفف: گالن، فیزیک واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذورثانیه، (noun) (فیزیک) واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذورثانیه، دختر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a girl or woman.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "gallon" or "gallons."

جمله های نمونه

1. You're just an old-fashioned gal, aren't you, honey!
[ترجمه A.A.A] شما فقط یک مدل قدیمی هستید، اینطور نیست عزیزم؟!
|
[ترجمه J] تو فقط یک دختر با سبک قدیمی هستی، مگه نه عسلم؟
|
[ترجمه گوگل]تو فقط یک دختر قدیمی هستی، نه عزیزم!
[ترجمه ترگمان]تو فقط یه دختر old، مگه نه عزیزم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Diesel cost 60p/gal in some places.
[ترجمه گوگل]قیمت دیزل در بعضی جاها 60p/gal است
[ترجمه ترگمان]دیزل در برخی از مکان ها ۶۰ میلیون پوند هزینه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gan played Nintendo and his gal ran and grabbed the best tent site.
[ترجمه گوگل]گان نینتندو بازی کرد و دخترش دویدند و بهترین سایت چادر را گرفتند
[ترجمه ترگمان]گان به بازی خود ادامه داد و تیم او به سرعت دوید و بهترین محل برای خود را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And she never was an assassination gal.
[ترجمه m] اون هیچوقت دختر ک اهل آدم کشی نبود
|
[ترجمه Reyhana] و او هیچوقت یک دختر آدمکش نبود
|
[ترجمه گوگل]و او هرگز یک دختر ترور نبود
[ترجمه ترگمان] و اون هیچوقت یه دختر آدمکشی نبوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Not a gal for shortcuts or even direct routes.
[ترجمه گوگل]برای میانبرها یا حتی مسیرهای مستقیم مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ دختری برای راه میان بر یا حتی مسیرهای مستقیم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You clear up after yourself, gal?
[ترجمه گوگل]از خودت پاک میکنی دختر؟
[ترجمه ترگمان]تو بعد از خودت اومدی بیرون، دختر؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She's a great gal.
[ترجمه گوگل]او یک دختر عالی است
[ترجمه ترگمان]دختر خوبیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gee! what a swell gal she is.
[ترجمه گوگل]هی! چه دختر متورمی است
[ترجمه ترگمان]جانمی جان! چه دختر جذابی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gal sprang to the door and found it would no longer open.
[ترجمه گوگل]گال به سمت در رفت و دید که دیگر باز نمی شود
[ترجمه ترگمان]او به طرف در رفت و دید که دیگر باز نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That was all it took, and no motherless gal was going to break it up.
[ترجمه گوگل]این تمام چیزی بود که لازم بود و هیچ دختر بی مادری قرار نبود آن را از هم بپاشد
[ترجمه ترگمان]این تمام چیزی بود که گرفت و هیچ دختر بی مادر هم می خواست آن را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Marge, the gal who capsized and bumped over the rocks at Chase Rapids, showed us her bottom bruises.
[ترجمه گوگل]مارج، دختری که واژگون شد و روی صخره‌ها در چیس رپیدز برخورد کرد، کبودی‌های پایین بدنش را به ما نشان داد
[ترجمه ترگمان]ما رج، دختری که واژگون شده بود و صخره ها را به سمت چیس تند تکان داد، bruises را به ما نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In order to implement this strategy and deliver the PWM pulses to the appropriate switches, digital signal processor (DSP) and generic array logic (GAL) are used.
[ترجمه گوگل]برای اجرای این استراتژی و تحویل پالس های PWM به سوییچ های مناسب، از پردازنده سیگنال دیجیتال (DSP) و منطق آرایه عمومی (GAL) استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]به منظور اجرای این راهبرد و ارایه پالس های PWM به سوئیچ های مناسب، پردازشگر سیگنال دیجیتال (DSP)و منطق آرایه عمومی (GAL)مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This paper proposes an algorithm to analyze locations of LDQs based on the analysis of the massive Location Dependent Data, named"Global Analysis of Location(GAL)".
[ترجمه گوگل]این مقاله الگوریتمی را برای تجزیه و تحلیل مکان‌های LDQ بر اساس تجزیه و تحلیل داده‌های وابسته به مکان عظیم، به نام «تحلیل جهانی مکان (GAL)» پیشنهاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله، الگوریتمی را برای تجزیه و تحلیل موقعیت of براساس آنالیز داده های وابسته به مکان، به نام \"تحلیل جهانی مکان\" (GAL)پیشنهاد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With GAL programmed by computer and programming device, the pulse distributor under the control mode of 6 phases 12 beats can be built in good stability.
[ترجمه گوگل]با GAL برنامه ریزی شده توسط کامپیوتر و دستگاه برنامه نویسی، توزیع کننده پالس تحت حالت کنترل 6 فاز 12 ضربان را می توان در پایداری خوبی ساخت
[ترجمه ترگمان]با برنامه ریزی برنامه ریزی شده توسط دستگاه کامپیوتر و برنامه نویسی، توزیع کننده پالس تحت حالت کنترل ۶ مرحله ۱۲ را می توان در پایداری خوب بنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دختر (اسم)
maid, gill, daughter, girl, gal, sissy, wench, sister, lass, lassie, girlie, periwinkle, quean, sis

تخصصی

[زمین شناسی] واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه، گال
[ریاضیات] گال، واحد شتاب برابر با یک سانتیمتر بر مجذور ثانیه
[معدن] گال (ژئوفیزیک)
[آب و خاک] گال
[مهندسی گاز] گالن

انگلیسی به انگلیسی

• (internet slang) go meet some friends and develop some outside interests! (used to ridicule people who spend large amounts of time using computers or the internet)
centimeter-gram-second unit of acceleration that equals to 1 centimeter per second per second (used in gravitational field ); girl or woman (slang)
gal is used in written english to represent the word `girl' pronounced this way in a particular accent.
unit of liquid measure (equal to 3.78 liters)

پیشنهاد کاربران

This term is used to refer to a woman, often in a respectful or formal manner. It can also imply sophistication or elegance.
برای اشاره به یک زن، اغلب به شیوه ای محترمانه یا رسمی. همچنین می تواند به معنای پیچیدگی یا ظرافت باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

“She is a true dame of the theater. ”
In a discussion about etiquette, someone might say, “A proper dame knows how to carry herself. ”
A person complimenting a woman’s style might say, “You look like a real dame in that outfit. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-woman/
دختر در زبان عامیانه
Boy و girl با هم میان
Gal و guy با هم
Gals دخترا
Guys پسرا
دختر
متضاد ( guy=پسر )
هو
مخفف :
Geschichte der A rabischen litterature
کتابی به زبان آلمانی اثر سترگ کارل بروکلمان و با ترجمه عربی عبدالحلیم نجار می باشد.
ترجمه : تاریخ الادب العربی چاپ سه جلدی دارالفکر بیروت. نسخه ملکی نگارنده.
دو معنی میده
اگر طرف ایبونیک ( افریکن ) صحبت میکرد ینی girl
اگر بریتیش بود ینی get a life
دختر ( get a life )

بپرس