gainful

/ˈɡeɪnfəl//ˈɡeɪnfəl/

معنی: پر منفعت
معانی دیگر: سودآور، دارای درآمد، استفاده دار، پولساز، انتفاعی، سودمند، مفید، بافایده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: gainfully (adv.), gainfulness (n.)
• : تعریف: producing profit or gain; lucrative.
مشابه: fruitful, lucrative, profitable

جمله های نمونه

1. he does not have gainful employment
شغل درآمدداری ندارد.

2. Are you in gainful employment?
[ترجمه موسی] آیا در شغل سودمندی کار می کنید؟
|
[ترجمه گوگل]آیا در شغل پردرآمد هستید؟
[ترجمه ترگمان]تو توی \"gainful\" کار می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some of us actually have gainful employment.
[ترجمه موسی] برخی از ما در واقع دارای شغل پرمنفعت هستیم.
|
[ترجمه گوگل]برخی از ما در واقع شغل پردرآمدی داریم
[ترجمه ترگمان]برخی از ما واقعا شغلی پر منفعت داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How does he survive without gainful employment?
[ترجمه موسی] چگونه او بدون شغل سودآور زنده می ماند؟
|
[ترجمه گوگل]او چگونه بدون شغل سودمند زنده می ماند؟
[ترجمه ترگمان]چطور بدون هیچ کاری زنده میمونه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When in low spirits, seek gainful employment.
[ترجمه گوگل]هنگامی که روحیه ضعیفی دارید، به دنبال شغل پردرآمد باشید
[ترجمه ترگمان]، وقتی که ارواح خبیث دنبال کار \"gainful\" میگردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The benefits of gainful employment are many, but working hard may have a downside: an increased risk of heart attack.
[ترجمه گوگل]مزایای اشتغال پردرآمد بسیار است، اما سخت کار کردن ممکن است یک جنبه منفی داشته باشد: افزایش خطر حمله قلبی
[ترجمه ترگمان]فواید اشتغال پرمنفعت زیاد است، اما کار سخت کوش ممکن است جنبه منفی داشته باشد: ریسک فزاینده حمله قلبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When equal opportunities to formal, gainful employment within and beyond the agricultural sector is provided, women generate earnings for themselves and their households.
[ترجمه گوگل]وقتی فرصت‌های برابر برای اشتغال رسمی و سودآور در داخل و خارج از بخش کشاورزی فراهم شود، زنان برای خود و خانواده‌هایشان درآمد ایجاد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]زمانی که فرصت های برابر برای اشتغال رسمی و پر منفعت در داخل و خارج از بخش کشاورزی تامین می شود، زنان درآمدی برای خود و خانواده هایشان فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If it were adopted, this "gainful employment" rule as it called might reduce student enrollments at such colleges by a third, by driving a number of for-profit colleges out of business.
[ترجمه گوگل]اگر این قانون تصویب می‌شد، این قانون «اشتغال سودمند» به‌عنوان نامش ممکن است ثبت‌نام دانشجویان در این کالج‌ها را تا یک سوم کاهش دهد، زیرا تعدادی از کالج‌های انتفاعی را از کار انداخت
[ترجمه ترگمان]اگر این کار مورد قبول واقع شود، این \"اشتغال پر منفعت\" که به آن گفته می شود ممکن است enrollments دانش آموز را در چنین دانشگاهی از یک سوم کاهش دهد، با رانندگی تعدادی از دانشکده های سود آور از کسب وکار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Isn't it a result of gainful business owners who profit from products, regardless of the increasingly and severely damaged environments in the process of production?
[ترجمه گوگل]آیا این نتیجه کسب و کارهای سودآور نیست که بدون توجه به محیط های فزاینده و شدید در فرآیند تولید، از محصولات سود می برند؟
[ترجمه ترگمان]آیا نتیجه صاحبان کسب وکار پر سود که از محصولات سود می برند، صرف نظر از محیط های آسیب دیده و سخت آسیب دیده در فرآیند تولید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Just half of Britain's single parents were in gainful employment when the OECD pulled together its figures (see chart); only in Turkey did a smaller proportion work.
[ترجمه گوگل]تنها نیمی از والدین مجرد بریتانیا در شغل پردرآمدی بودند که OECD ارقام خود را جمع آوری کرد (نگاه کنید به نمودار) فقط در ترکیه نسبت کمتری کار کرد
[ترجمه ترگمان]تنها نیمی از والدین مجرد بریتانیا هنگامی که OECD ارقام خود را کنار هم جمع کرد (جدول را ببینید)، تنها نیمی از والدین مجرد بریتانیا کار پر منفعت داشتند؛ تنها در ترکیه کار سهم کمتری انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In essence, these types of mainly for-profit schools will be shut down if graduates don't have "gainful employment" to pay back their student loans.
[ترجمه گوگل]در اصل، این نوع مدارس عمدتاً انتفاعی اگر فارغ التحصیلان برای بازپرداخت وام های دانشجویی خود "اشتغال سودمند" نداشته باشند، تعطیل خواهند شد
[ترجمه ترگمان]در اصل، اگر فارغ التحصیلان \"اشتغال پر منفعت\" برای پرداخت وام های دانشجویی خود نداشته باشند، این نوع از مدارس عمدتا انتفاعی تعطیل خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Are you in gainful employment ? iie Do you have a paid job?
[ترجمه گوگل]آیا در شغل پردرآمد هستید؟ iie آیا شغلی با حقوق دارید؟
[ترجمه ترگمان]تو توی \"gainful\" کار می کنی؟ تو یه شغل پول داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many graduates tell of months spent in search of gainful employment.
[ترجمه گوگل]بسیاری از فارغ التحصیلان از ماه هایی می گویند که در جستجوی شغلی سودمند گذرانده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از فارغ التحصیلان چند ماه است که در جستجوی کار پر منفعت به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The potential for a recession across most regions of the world will have ramifications for the prospects of expatriates in gainful employment.
[ترجمه گوگل]پتانسیل رکود اقتصادی در بیشتر مناطق جهان پیامدهایی برای دورنمای مهاجران در اشتغال پردرآمد خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]پتانسیل برای رکود اقتصادی در بسیاری از مناطق جهان برای چشم اندازه ای مهاجران در کار پر منفعت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر منفعت (صفت)
gainful

انگلیسی به انگلیسی

• profitable, lucrative, rewarding
gainful means useful or profitable; a formal word.

پیشنهاد کاربران

gainful ( adj ) = سود آور، پرمنفعت، سودمند، پولساز ، درآمدزا، باصرفه، مفید، سودبخش، با منفعت، پر درآمد
gainful activity= فعالیت سودآور
gainful employment =اشتغال درآمدزا
gainful undertaking = معامله پرمنفعت، معامله سودآور
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - The state is making great efforts to guide former welfare recipients into gainful employment.
دولت تلاش زیادی می کند تا مشمولان سابق بهزیستی را به سمت شغلی سودمند هدایت کند.
2 - Many graduates tell of months spent in search of gainful employment.
بسیاری از فارغ التحصیلان، ماه های سپری شده را در جستجوی شغل سودآور بیان می کنند.
3 - If the attacks upon property are but light, the stoppage of gainful activity is correspondingly slight.
اگر حملات به مال بسیار ناچیز باشد ، توقف فعالیت سودآور به همان نسبت ناچیز است.

پردرآمد

بپرس