gadgetry

/ˈɡædʒətri//ˈɡædʒɪtri/

معنی: وسایل کوچک مکانیکی
معانی دیگر: بازیچه ها، ابزار مکانیکی جالب ولی بی فایده و غیر ضروری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: gadgets, collectively.

- His boyhood interest in gadgetry led him to study both mechanical and computer engineering.
[ترجمه گوگل] علاقه دوران کودکی او به ابزارآلات باعث شد هم در رشته مهندسی مکانیک و هم مهندسی کامپیوتر تحصیل کند
[ترجمه ترگمان] علاقه کودکی او به gadgetry باعث شد که او هم مهندسی مکانیک و هم مهندسی کامپیوتر را مورد مطالعه قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Even with a load of electronic gadgetry, you still need some musical ability to write a successful song.
[ترجمه گوگل]حتی با وجود انبوهی از ابزارهای الکترونیکی، هنوز برای نوشتن یک آهنگ موفق به توانایی موسیقایی نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]حتی با بار of الکترونیکی، شما هنوز به یک توانایی موسیقی برای نوشتن یک آهنگ موفق نیاز دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His desk is covered with electronic gadgetry.
[ترجمه گوگل]میز او با وسایل الکترونیکی پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]میز تحریرش پوشیده از gadgetry الکترونیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Suburban schools gleam with modern gadgetry, while inner city schools lack basic textbooks.
[ترجمه گوگل]مدارس حومه شهر با وسایل مدرن می درخشند، در حالی که مدارس داخل شهر فاقد کتاب های درسی اولیه هستند
[ترجمه ترگمان]مدارس برون شهری با gadgetry مدرن برق می زنند، در حالی که مدارس درونشهر فاقد کتاب های درسی پایه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I don't understand how all this electronic gadgetry works.
[ترجمه گوگل]من نمی فهمم این همه ابزار الکترونیکی چگونه کار می کند
[ترجمه ترگمان]من نمی فهمم این gadgetry الکتریکی چه جوری کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is no superfluous gadgetry or foldaway, stowaway gimmickry.
[ترجمه گوگل]هیچ ابزار اضافی یا حیله های تاشو و غافلگیر کننده ای وجود ندارد
[ترجمه ترگمان] هیچ \"gadgetry\" یا \"foldaway\"، \"gimmickry stowaway\" وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you're a fan of electronic gadgetry, your next question will be where, where, where?
[ترجمه گوگل]اگر از طرفداران ابزارهای الکترونیکی هستید، سوال بعدی شما این است که کجا، کجا، کجا؟
[ترجمه ترگمان]اگر شما طرفدار gadgetry الکترونیکی هستید سوال بعدی شما کجا خواهد بود، کجا، کجا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The gadgetry is impressive but what are its human applications?
[ترجمه گوگل]این ابزار چشمگیر است اما کاربردهای انسانی آن چیست؟
[ترجمه ترگمان]The تاثیر گذار است اما کاربردهای انسانی آن چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The gadgetry enables the renegade network to give viewers a puck encased in a blue halo.
[ترجمه گوگل]این گجت‌ها شبکه‌ی مرتد را قادر می‌سازد تا به بیننده‌ها چوکی محصور در هاله‌ای آبی بدهد
[ترجمه ترگمان]The شبکه نو مسلمان را قادر می سازد تا گوی خود را با هاله ای آبی به بیننده نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To charge per mile will need fancy electronic gadgetry which is not yet available.
[ترجمه گوگل]برای شارژ در هر مایل به ابزارهای الکترونیکی فانتزی نیاز دارید که هنوز در دسترس نیستند
[ترجمه ترگمان]هزینه هر مایل به gadgetry الکترونیکی فانتزی نیاز دارد که هنوز در دسترس نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For all the gadgetry, everything stopped when the photocopier was working because it soaked up all the power.
[ترجمه گوگل]با وجود همه وسایل، وقتی دستگاه فتوکپی کار می کرد، همه چیز متوقف شد زیرا تمام انرژی را جذب می کرد
[ترجمه ترگمان]برای همه the، همه چیز وقتی متوقف شد که دستگاه فتوکپی به خاطر اینکه تمام نیرو را خیس کرده بود، متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But he does not rely solely on technical gadgetry.
[ترجمه گوگل]اما او تنها به ابزارهای فنی متکی نیست
[ترجمه ترگمان]اما او به تنهایی بر gadgetry فنی تکیه نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the days before domestic gadgetry and time-saving appliances, food preparation took up most of the day.
[ترجمه گوگل]در روزهای قبل از وسایل خانگی و وسایل صرفه جویی در زمان، تهیه غذا بیشتر روز را به خود اختصاص می داد
[ترجمه ترگمان]در روزه ای قبل از مصرف خانگی و لوازم خانگی صرفه جویی در زمان، آماده سازی غذا بیشتر طول روز را به خود اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We've got a juicer, a blender, a coffee grinder - in fact all manner of kitchen gadgetry.
[ترجمه گوگل]ما یک آبمیوه‌گیری، یک مخلوط‌کن، یک آسیاب قهوه داریم - در واقع همه انواع وسایل آشپزخانه
[ترجمه ترگمان]ما یک juicer، یک مخلوط کن و یک قهوه coffee در حقیقت آشپزخانه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Minor faults to full-blown emergencies can be realistically created on screens which give a lifelike vision of dials and control room gadgetry.
[ترجمه گوگل]ایرادهای جزئی در شرایط اضطراری تمام عیار را می توان به طور واقع بینانه روی صفحه نمایش هایی ایجاد کرد که دیدی واقعی از شماره گیری ها و وسایل اتاق کنترل ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]خطاهای کوچک در شرایط اضطراری کامل می تواند به طور واقع بینانه بر روی صفحات نمایش ایجاد شود که تصویر واقعی از صفحات و اتاق کنترل را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسایل کوچک مکانیکی (اسم)
gadgetry

انگلیسی به انگلیسی

• mechanical contrivances, gadgets; use of gadgets
gadgetry consists of small machines or devices that do something useful.

پیشنهاد کاربران

gadgetry ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ابزارگان
تعریف: افزاره های مکانیکی یا الکترونیکی مورداستفاده برای اهداف خاص

بپرس