• : تعریف: a small mechanical or electronic device, esp. an unusual or ingenious one. • مترادف: contraption, contrivance, widget • مشابه: appliance, device, dingus, doodad, doohickey, gizmo, hickey, invention, thingamabob, thingamajig
- Here's a great new gadget for peeling potatoes.
[ترجمه صبا] اینجا یک ابزار جدید برای پوست گیری سیب زمینی است.
|
[ترجمه آرتینا] اینجا یک ابزار جدید عالی برای پوستگیری سیب زمینی هاست
|
[ترجمه گوگل] در اینجا یک ابزار جدید عالی برای پوست کندن سیب زمینی وجود دارد [ترجمه ترگمان] این یک ابزار جدید برای پوست سیب زمینی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He has a fascination for electronic gadgets.
[ترجمه مهدی] اوعلاقه شدیدی به ابزارهای الکتدونیکی دارد
|
[ترجمه گوگل] او شیفتگی به ابزارهای الکترونیکی دارد [ترجمه ترگمان] او شیفته ابزار الکترونیکی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. this gadget is ruined and of no mortal good to anyone
این دستگاه خراب است و فایده ی قابل تصوری برای هیچ کس ندارد.
2. The gadget can be attached to any vertical or near vertical surface.
[ترجمه گوگل]گجت را می توان به هر سطح عمودی یا نزدیک به عمودی متصل کرد [ترجمه ترگمان]این ابزار می تواند به هر سطح عمودی یا نزدیک به سطح عمودی متصل شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The gadget can be attached to any vertical surface.
[ترجمه گوگل]گجت را می توان به هر سطح عمودی متصل کرد [ترجمه ترگمان]این ابزار می تواند به هر سطح عمودی متصل شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The gadget is used to artificially inseminate cows.
[ترجمه گوگل]این گجت برای لقاح مصنوعی گاوها استفاده می شود [ترجمه ترگمان]این ابزار برای تولید مصنوعی گاوها مورد استفاده قرار می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This gadget is just the thing for getting those nails out.
[ترجمه گوگل]این ابزار فقط چیزی است که میخ ها را بیرون می آورد [ترجمه ترگمان]این ابزار تنها چیزی است که این ناخن ها را بیرون می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Have you seen this handy little gadget - it's for separating egg yolks from whites.
[ترجمه گوگل]آیا این ابزار کوچک مفید را دیده اید - برای جدا کردن زرده تخم مرغ از سفیده است [ترجمه ترگمان]آیا شما این ابزار کوچک مفید را دیده اید - این برای جدا کردن زرده تخم مرغ از سفید است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His favourite gadget is a Russian - made rocket launcher which holds 40 three metre - long missilles.
[ترجمه گوگل]ابزار مورد علاقه او یک موشک انداز ساخت روسیه است که دارای 40 موشک بلند سه متری است [ترجمه ترگمان]ابزار مورد علاقه او یک موشک ساخت موشک ساخت روسیه است که ۴۰ متر طول می کشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I've got a clever little gadget for opening jars.
[ترجمه گوگل]من یک ابزار کوچک هوشمند برای باز کردن شیشه ها دارم [ترجمه ترگمان]من یک وسیله تیز کوچک برای باز کردن کوزه ها دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Gadget Bob and his staff send in trick plays more often than the Harlem Globetrotters.
[ترجمه گوگل]گجت باب و کارکنانش بیشتر از هارلم گلوبتروترز نمایشنامه های ترفندی می فرستند [ترجمه ترگمان]\"باب\" و \"staff باب\" (Gadget باب)و staff که به همراه او اعزام می شوند، بیشتر از هارلم Globetrotters بازی می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Maurice has a gadget to record any telephone calls he wants to.
[ترجمه گوگل]موریس ابزاری برای ضبط هر تماس تلفنی که بخواهد دارد [ترجمه ترگمان]موریس یک ابزار برای ضبط هر تماس تلفنی دارد که او می خواهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This gadget isn't much good.
[ترجمه گوگل]این گجت خیلی خوب نیست [ترجمه ترگمان]این مکانیکی خیلی خوب نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The winning entry may be a simple gadget or husbandry tip.
[ترجمه گوگل]ورودی برنده ممکن است یک ابزار ساده یا نکته دامپروری باشد [ترجمه ترگمان]ورود برنده ممکن است یک ابزار ساده و یا tip ساده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It's a clever little gadget which you can use to cut vegetables into attractive shapes.
[ترجمه گوگل]این یک ابزار کوچک هوشمندانه است که می توانید از آن برای برش سبزیجات به شکل های جذاب استفاده کنید [ترجمه ترگمان]این یک ابزار هوشمندانه و هوشمندانه است که می توانید برای برش سبزیجات به شکل های جذاب استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He indicated a gadget upon the window ledge.
[ترجمه گوگل]او ابزاری را روی لبه پنجره نشان داد [ترجمه ترگمان]او یک ابزار الکترونیکی را روی لبه پنجره نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. What a clever little gadget!
[ترجمه mrym] چه ابزار کوچک هوشمندانه ای!
|
[ترجمه گوگل]چه ابزار کوچک هوشمندانه ای! [ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! ! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• mechanical device; contraption, contrivance; appliance, accessory a gadget is a small machine or device which does a useful job.
پیشنهاد کاربران
به نظر من ابزارچه از ابزارک بهتر است چون پسوند ک معنی منفی دارد ولی کوچکی اینجا مفهوم مثبت دارد.
ابزار فن آوری
Gadget ( Small things like handsfree )
An advanced piece of technology like smartphone
Dتلفظ نمیشه!
Outfit
gadget ( رایانه و فنّاوری اطلاعات ) واژه مصوب: ابزارک تعریف: ابزار کوچک و نوساخته ای که در آن فنّاوری نوی به کار رفته است و کارهای مخصوصی را انجام می دهد
وسایل الکترونیکی
۱ - رادار ۲ - ابزار The professor wants to test to see if the gadget is working properly
ابزارک کار راه انداز
وسیله
به قول اصفهانیها : ماسماسک
ریزابزار
Smart device ابزار مکانیکی
ابزاری که کارها رو راحت میکنه. مثل در قوطی بازکن
ابزارآلات کوچک
ابزارک
A small tool that it is not nessesery but we use them to make things better
A small tool or machine that makes a particular job easier
In English, it is used to name sth that is unknown or momentarily forgotten