going out

/ˈgoʊɪŋ aʊt//ˈgəʊɪŋ aʊt/

معنی: عازم

مترادف ها

عازم (صفت)
departing, setting off, leaving, starting out, going out, intending

انگلیسی به انگلیسی

• leaving, exiting

پیشنهاد کاربران

to leave your house and go somewhere, especially to do something enjoyable
Example:
Tina used to go out with my brother.
بیرون رفتن
به کوری رفتن
برون رفت
For instance
Money coming in and going out
دوستی بین دختر و پسر
اتفاق افتادن
You're going out with a guy
یه مثال☝️☝️
در معنای لغوی یعنی ( بیرون رفتن ) /در معنای اصطلاحی یعنی ( رابطه دوستی )
بیرون رفتن به منظور تفریح
شروع کردن یه رابطه منطقی تر به نظر میرسه
ترک کردن
شروع یک رابطه
برون رفتن
syn=dating قرار ملاقات با نامزد
برای قرار میان زن و مرد بیرون رفتن
شروع کردن چیزی
قرار ملاقات بین زن و مردی که همدیگر را نمیشناسند
Good relationship. رابطه عشقی خوب
بیرون رفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس