1. His godparents were to be her sister Sarah, young Jonna and Bob Lamb.
[ترجمه ترگمان]خانواده او خواهر او سارا، Jonna جوان و باب لم بودند
[ترجمه گوگل]خادمان او خواهر خواهرش خواهر سارا، جوان جوانا و باب لامب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We hopeful godparents are getting seriously impatient.
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که godparents به طور جدی ناشکیبا شده باشند
[ترجمه گوگل]کاپیتان امیدوار کننده به طور جدی بی صبرانه می رویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Godparents agree to educate their godchild in the practice of the Christian faith.
[ترجمه ترگمان]Godparents بر این عقیده اند که در عمل ایمان مسیحی به godchild خود آموزش دهند
[ترجمه گوگل]خدایان متعهد به آموزش خدایان خود در عمل ایمان مسیحی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Meanwhile, another person, a grandparent or godparent perhaps, will get invaluable alone time with the baby.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، یک فرد دیگر به نام پدربزرگ و مادر بزرگ شاید با کودک تنها باشد
[ترجم ...