gloat

/ɡloʊt//ɡləʊt/

معنی: نگاه از روی کینه و بغض، نگاه عاشقانه و حاکی از علاقه، خیره نگاه کردن، نگاه حسرت امیز کردن
معانی دیگر: نگاه پیروزمندانه، (از روی کینه یا طمع) نگاه کردن یا اندیشیدن، (از روی کینه یا انتقام) نگریستن، نگاه از روی کینه و بغ­

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gloats, gloating, gloated
• : تعریف: to feel or express pleasure, pride, or satisfaction, often at someone else's expense.
مترادف: crow
مشابه: boast, brag, exult, preen, relish, revel, triumph, vaunt

- She gloated over her rival's defeat.
[ترجمه گوگل] او از شکست رقیب خود ابراز خوشحالی کرد
[ترجمه ترگمان] با حسرت به شکست رقیب خود نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: gloatingly (adv.), gloater (n.)
• : تعریف: the act or emotion of gloating.
مشابه: boast, vaunt

جمله های نمونه

1. Never gloat over the ruin of your friend.
[ترجمه محسنی] هرگز از شکست دوست خود احساس پیروزی نکن
|
[ترجمه گوگل]هرگز از ویرانی دوست خود غرور نکنید
[ترجمه ترگمان] هیچوقت خراب کردن دوست دوستت رو خالی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His enemies were quick to gloat at his humiliation.
[ترجمه گوگل]دشمنان او به سرعت از تحقیر او خوشحال شدند
[ترجمه ترگمان]دشمنانش به سرعت به تحقیر او نگاه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is nothing to gloat about.
[ترجمه گوگل]این جای تعجب نیست
[ترجمه ترگمان]این چیزی نیست که بخوای نگرانش باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I hope you haven't just come here to gloat.
[ترجمه گوگل]امیدوارم فقط برای شادی به اینجا نیامده باشید
[ترجمه ترگمان]امیدوارم فقط برای دلسوزی به اینجا نیومدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He likes to gloat over his own success.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد از موفقیت خود خوشحال باشد
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره از موفقیت خودش لذت ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't gloat,the same misfortune may happen to you one day.
[ترجمه گوگل]غصه نخور، ممکن است روزی همان بدبختی برایت پیش بیاید
[ترجمه ترگمان]به من نگاه نکنید، همان بدبختی ممکن است روزی برای شما اتفاق بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I know I shouldn't gloat, but it really serves him right.
[ترجمه گوگل]من می دانم که نباید خوشحال باشم، اما واقعاً به او خدمت می کند
[ترجمه ترگمان]من می دانم که نباید آن ها را ناراحت کنم، اما واقعا این کار را درست انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I hate to gloat, you guys, but I told you it wouldn't work.
[ترجمه گوگل]بچه ها من از خوشحالی متنفرم، اما من به شما گفتم که کار نمی کند
[ترجمه ترگمان]من از ابراز همدردی بدم میاد بچه ها اما بهتون گفتم که جواب نمیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jane used to gloat over other people's misfortunes.
[ترجمه گوگل]جین از بدبختی های دیگران خوشحال می شد
[ترجمه ترگمان]جین عادت داشت بدبختی های دیگران را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I thought he came round to gloat and I was right.
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که او برای شادی آمد و حق با من بود
[ترجمه ترگمان]من فکر کردم اون اومد پیش من و من درست گفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Of course, I shall be able to gloat, having got there before the rest of the media!
[ترجمه گوگل]البته، من می‌توانم خوشحال باشم، زیرا قبل از بقیه رسانه‌ها به آنجا رسیده‌ام!
[ترجمه ترگمان]البته، من می تونم خودم رو خالی کنم و قبل از بقیه رسانه ها اونجا باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You scientists, you upholders of the social contract, gloat like other mortals when somebody makes a mistake?
[ترجمه گوگل]شما دانشمندان، شما طرفداران قرارداد اجتماعی، وقتی کسی اشتباه می کند، مانند دیگر انسان های فانی شادی می کنید؟
[ترجمه ترگمان]شما دانشمندان، شما از قرارداد اجتماعی آگاه هستید، مانند دیگر انسان های فانی که یک نفر اشتباه می کند، از این قرارداد اجتماعی لذت می برید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was rude to gloat too soon after being paid and embarrassing to show anger.
[ترجمه گوگل]این بی ادبی بود که خیلی زود پس از دریافت دستمزد ابراز خوشحالی کرد و نشان دادن خشم شرم آور بود
[ترجمه ترگمان]خیلی گستاخانه بود که بعد از پرداخت پول و خجالت دادن به خشم، خیلی ناراحت به نظر بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's nothing to gloat about.
[ترجمه گوگل]این چیزی برای تحسین نیست
[ترجمه ترگمان]چیزی نیست که بخوای منو ناراحت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نگاه از روی کینه و بغض (اسم)
gloat

نگاه عاشقانه و حاکی از علاقه (اسم)
gloat

خیره نگاه کردن (فعل)
glower, gaze, stare, glare, gape, gloat, gorgonize

نگاه حسرت امیز کردن (فعل)
gloat

انگلیسی به انگلیسی

• feel or express triumphant and malicious satisfaction at another's misfortune, exult
when someone gloats, they show great pleasure at their own success or at other people's failure.

پیشنهاد کاربران

( از شکست کسی ) ابراز خوشحالی کردن
( از شکست دادن کسی ) ابراز خوشحالی کردن
جوش به دل دیگران کردن
( از شکست دیگران ) دل خنک کردن
The fans are still gloating over Scotland’s victory
این طرفدارها هنوز دارند ابراز خوشحالی می کنند از پیروزی اسکاتلند
...
[مشاهده متن کامل]

( هنوز دارند دل خنک می کنند/هنوز دارند جوش به دل میکنند )

به معنی پز دادن
( عامیانه در آمریکا و انگلیس )
نگاه تحقیر آمیز

بپرس